امروز:پنج شنبه, ۱۰ آبان
تاریخ انتشار:2015-01-22

علی اکبرفرشته حکمت ؛

عالم گیر شدن خانه های آلاچیقی در باغستان های تفریحی!

متقدمین چه خوب سروده اند که: چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پُر گشت نتوان گرفتن به پیل

متقدمین چه خوب سروده اند که: چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پُر گشت نتوان گرفتن به پیل .
تا یکی دو دهه ی قبل وقتی از میان درختان باغ و باغچه های اطراف و اکناف شهر و شهرستان و معابر بین شهری، سر و کله ی بِنا و سازه و آلاچیقی نمایان می گشت، داد و فریاد بر می آمد که با کدامین مجوز و توسط کدامین نهاد و اداره ای اجازه داده شده تا در خارج از محدوده ی قانونی و در حریم و یا خارج از حریم شهر، ساخت و ساز صورت گیرد؟! اما اعتراض و قبح موضوع در همان حد حرف و حدیث و داد و قال باقی می ماند و اندکی بعد هم به طاق نسیان سپرده می شد! زمانی که طرح فلاحت در فراغت مطرح و پیشنهاد گردید با این هدف و غرضی که اراضی منابع طبیعی بایِر به صورتی مدون و قانونی در اختیار مردان سالخورده و بازنشسته ای قرار گیرد تا به جای مشغول کردن خود در دفاتر خدماتی مسافرکشی و یا شاگردی کردن برای دیگران و پرسه زدن در کوچه و بازار و پارک ها، انرژی و استعداد باقیمانده و اوقات خلّاق خود را بر روی زمین خدا مصروف دارند و با کاشت و داشت درخت و گیاه بر پوشش سبز گیاهی و ریه های طبیعی اطراف بیافزایند و چنانچه توفیق کاشت درختان مثمری هم یافتند و درآمدی کسب کنند چه بهتر، و در ورای نکات فوق، دهه های پایانی عمر انسان در کنار طبیعت به سر برده و سر و کار داشتن با گل و گیاه و بلبل و پرنده و چرنده و به دور از هیاهوی های محیط های مصنوعی شهری با آفریدگار هستی بخش درد دل کنند، اما طولی نکشید که نقشه و آمار قطعات اراضی واگذار شده بر در و دیوار و میز بنگاه های معاملاتی املاک نمایان گردید! و در رقابت های زمین بازی و خرید و فروش جای گرفت! و به تابلو اعلانات بنگاه های معاملاتی، خرید و فروش باغچه ها و باغ شهری هم اضافه گردید! سرنوشت این باغات فلاحت در فراغت در همین جا متوقف نشده بلکه در سایه ی سکوت قانون و مجریان آن و مقابل چشم همگان در وسط باغات شهری، بناهای مسکونی و تفریحی و ویلایی با نماهای درون وبیرونی مجلّل و چشم نواز برپا شد! و نهاد های خدمات رسان دولتی هم بدون توجه به مفاد قانونی و متناسب با امکانات محلی اقدام به انتقال شبکه ها و واگذاری انشعابات آب و برق و گاز و تلفن کردند!! البته روسای ادارات، برخی خودشان برای دوران بازنشستگی و فراغت از خدمت به مردم، از چنین ویلاهایی بر خوردار شده بودند! لذا باغات فلاحت در فراغت اکنون به ویلاهای چشم نوازی مبدل گشته که هر فرد و خانواده ای به داشتن آن فخر و فیس و افاده می فروشد و یا در حسرت بدست آوردنش خود را به آب و آتش می زند! نیت و طرح و برنامه ی اولیه ای که با هدف مشغولیت سالمندان و احیای اراضی بایر و تولید درخت و گیاه آغاز گردید به موضوع و کالایی مصرفی و تشریفاتی و چشم هم چشمی و رفتاری اشرافی گری رسیده است و سالمندان زیادی به جای رفتن به باغ و باغچه های بیرون از شهر در بنگاه های معاملاتی به عنوان مدیر یا مشاور املاک سر درآوردند!! افرادی که برای این معضل می بایست تدابیری می اندیشیده اند و موانع و اهرم های قانونی و انتظامی اعمال می داشته اند به لحاظ برخورداری از چنان ویلاهایی، توان و منطق و مجال انجام و اعمال قانون نداشته و ندارند!! چرا که رطب خورده نمی تواند مانع رطب خوردن دیگران شود! لذا در این شرایط و اوضاع شعار دادن و نشست و برخاستن های رسمی به منظور بررسی دلایل افت منابع آبی، آسیب های زیست محیطی، ترویج صرفه جویی و… همه نوعی گزافه گویی تلقی می گردد!!

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *