امروز:پنج شنبه, ۱ آذر
تاریخ انتشار:2015-02-07

عضو کمیته استقبال از امام :

در موقعیتی من شانه و دستان امام را بوسیدم و به طور کلی فراموش کردم که برای چه کاری آمده‌ایم تا اینکه زمانی که امام می‌خواستند بروند من متوجه شدم که حرفمان را نگفته‌ایم

مبارز انقلابی و عضو کمیته استقبال از امام خمینی(ره) گفت: حرکت انقلابی مردم مصداق بارز ” اذا جاء نصرالله” بود و عامل اصلی ماندگاری انقلاب اسلامی، توجه به اسلام ناب محمدی است.

به گزارش کازرون نگاه ، علی اسدزاده متولد ۱۳۳۳ در شهرستان کازرون است. وی از دوران دانش‌آموزی با مباحث سیاسی کم و بیش اطلاع داشته و در نهایت در سن ۱۶ سالگی با آشنایی با انجمن امور دینی کازرون وارد عرصه مبارزه با رژیم شاهنشاهی می‌شود.

معرف وی به انجمن امور دینی حاج آقا معنویان از بازاری‌های قدیم  و انقلابیون کازرون بوده است و در انجمن با مرحوم رضا باقری‌نژاد آشنا شده و تحت تعلیم و آموزش وی قرار می‌گیرد.

اسدزاده درباره فعالیت شاخه دانش‌آموز انجمن امور دینی به خبرنگار تسنیم گفت: جلساتی به صورت هفتگی برگزار می‌شد و پس از تلاوت قرآن مطالبی برای آشنایی دانش‌آموزان گفته می‌شد و پس از آن هر یک از اعضا باید درباره یک موضوع صحبت می‌کردند و درواقع یک نوع تمرین سخنرانی بود.

این جلسه با هدف پرورش نیرو برای اداره شهر و روستا برگزار می‌شد و هر یک از اعضا به مساجد اطراف و روستاها فرستاده می‌شدند و مردم را از اوضاع روز آگاه می‌کردند.  به‌صورت هفتگی جلسه پرسش و پاسخ در مساجدی که می‌رفتیم برگزار می‌شد. بچه‌های محله‌ها برای تشکیل جلسات نسبت به آماده‌سازی مسجد محله اقدام می‌کردند و جلسات هفتگی به نوبت در مساجد برگزار می‌شد.

با ارتباطی‌که به واسطه جلسات برقرار می‌شد، جوان‌ها و بزرگ‌ترهایی که زمینه‌دار بودند شناسائی می‌شدند.

شما و به ویژه انجمن امور دینی ارتباطی با شهید مدنی داشتید، این ارتباط از چه زمانی شروع شد و در این باره خاطره‌ای دارید؟

روزهای جمعه به نورآباد ممسنی می‌رفتیم، در آنجا بهائیت فعال بود. معمولاًدر چند روستا زمین و باغ داشتند و مردم را به کار گرفته بودند و ضمن آگاه کردن مردم از خطرات بهائیت در مورد احکام اسلامی و لزوم مبارزه نیز با آنها صحبت می‌کردیم.

در آن زمان مردم خیلی تشنه احکام اسلامی بودند و حتی گاه از کوچکترین مسائل دین خود هم اطلاع نداشتند ولی روحانی به اندازه کافی نبود بنابراین مبارزان انقلابی ضمن کار اصلی خود که مبارزه بود درباره احکام دینی نیز با مردم سخن می‌گفتند.

زمانی که من سرباز بودم از دوستان شنیدم که آیت‌الله مدنی به نورآباد تبعید شدند. در یکی از مرخصی‌هایم  برای دیدن ایشان مستقیم به نورآباد رفتم. نخستین بار ایشان را از دور دیدم ولی لحظه دیدن آیت‌الله مدنی احساس کردم حضرت امام را دیده‌ام.

از طریق دامادشان به منزل ایشان راه پیدا کردم و بودن در حضور ایشان یکی از خاطرات جذاب و ماندنی آن دوران است. یکی دیگر از خاطراتی که در ارتباط آیت‌اللله مدنی دارم این است که نیروهای انقلابی  در کازرون کتابفروشی مذهبی راه انداخته بودند و کتاب‌هایی تحت عنوان تفسیر قرآن از تهران برای این کتابفروشی می‌رسید که مطالبش شک‌برانگیز بود.

من کتاب را به خدمت آیت‌الله مدنی بردم و ایشان پس از تورق کتاب گفتند که مطالب این کتاب‌ها اصلا مورد تأیید نیست و این کتاب‌ها را توزیع نکنید و ما این کتاب‌ها را جمع کردیم و در پایان نیز مشخص شد که این کتاب‌ها متعلق به گروه التقاطی فرقان بوده است.

شما عضو کمیته استقبال از امام بودید، در این زمینه نیز توضیح دهید و چگونه این اتفاق افتاد؟

زمانی که خبر ورود امام به ما رسید از کازرون با ۲ دستگاه کامیون به استقبال امام رفتیم و در تهران در منزل دوستان ساکن شدیم. چند نفر از دوستان اصفهانی ما که در تهران و عضو کمیته استقبال بودند آمدند و به من و دو سه نفر دیگر خصوصی گفتند که برای برنامه استقبال از امام برویم.

حسینیه‌ای در نازی‌آباد بود که ما را آنجا بردند و این مربوط به یازدهم بهمن بود. سحر روز ۱۲ بهمن ما را صدا کردند به سمتی حرکت کردیم که نمی‌دانستیم کجاست. وقتی پیاده شدیم متوجه شدیم که در بهشت زهرا هستیم.

در بهشت زهرا جایگاهی برای صحبت امام ساخته بودند. من در پشت سکوی جایگاه که جای بالا رفتن و پائین آمدن بود قرار گرفتم. من فکر می‌کردم که برای محافظت از امام به ما اسلحه می‌دهند اما تا آخر چیزی به ما ندادند و ما با دست خالی در پست‌هایی که برایمان در نظر گرفته شده بود، قرار گرفتیم.

در آن موقع من ۲۴ ساله و پشت سر امام قرار گرفته بودم و دلم می‌خواست به امام نگاه کنم به همین دلیل گاه کمی جا به جا می‌شدم تا در صورت امام نگاه کنم اما از دورن به خودم نهیب می‌زدم و آن روز با اینکه در چند قدمی امام بودم نتوانستم ایشان را ببینیم.

اما یک ملاقات خصوصی با امام داشتم که از خاطرات ماندگار زندگی من است. ملاقات خصوصی من با امام مربوط به ماجرای آیت‌الله ایمانی است.  نخستین امام جمعه کازرون که بی‌درنگ توسط امام خمینی تعیین شدند آیت‌الله ایمانی بودند. در این زمان عده‌ای از فعالان مجاهدین خلق علیه آیت‌الله ایمانی جوسازی کردند و کار را به جایی رساندند که آیت‌الله ایمانی از کازرون به قم رفتند.

در آن زمان من عضو شورای فرماندهی وظیفه سپاه بودم و با عده‌ای از دوستان در منزل آقای معنوی جمع شدیم و بنا شد که به حضور امام برسیم و موضوع را با ایشان در میان بگذاریم. من و یکی از بازاری‌ها به نمایندگی از جمع به حضور امام رسیدیم در آن زمان جمع ۱۵ نفری از پاسداران مشهد و کردستان هم در خدمت امام بودند.

حضرت امام که تشریف آوردند همه صلوات فرستادند و نشستند و وضعیت خاصی پیش آمد که آقایی در مدح امام شعر گفته بود و آقایان هم نسبت به امام عشق و علاقه ابراز می‌کردند. ما هم کنار این‌ها که نشسته بودیم و در موقعیتی من شانه و  دستان امام را بوسیدم و به طور کلی فراموش کردم که برای چه کاری آمده‌ایم تا اینکه زمانی که امام می‌خواستند بروند من متوجه شدم که حرفمان را نگفته‌ایم.

یک باره من گفتم: « آقا ما از کازرون آمده‌ایم». تا این را گفتم امام سر برگردانده و گفتند راجع به مسئله آقای ایمانی؟ درست شد.

یکی از مسائلی که درباره انجمن امور دینی کازرون مطرح می‌کنند، ارتباط این گروه با انجمن حجتیه است. در این باره توضیح بفرمائید.

برخی نشریات چپ‌گرا  انجمن امور دینی را متهم کردند که این‌ها حجتیه هستند. قبل از انقلاب چیزی از حجتیه یادم نمی‌آید و بعداز انقلاب فهمیدم که حجتیه انجمنی است که با بهائیت هم مبارزه می‌کند و ارتباط با این انجمن در حد پوششی برای کارهای تبلیغی و فرهنگی بود اما وابسته به انجمن حجتیه نبوده است.

انجمن امور دینی به هیچ وجه با انجمن حجتیه ارتباط نداشتند و یکی از مهم‌ترین دلایل برای اثبات حرفم این است که انجمن حجتیه در ابتدای ورود اعضا از آنها تعهد می‌گرفتند که در امور سیاسی دخالت نکنند اما من از همان لحظه که وارد انجمن امور دینی به فعالیت‌های سیاسی وارد شدم.

چه عواملی سبب شد جوان‌ها به خیل انقلاب بپیوندند؟

حرکت انقلاب خیلی ریشه‌دار است ولی نقطه عطفی دارد. از ۱۵ خرداد سال ۴۲ حمایت و پشتیبانی مردم از روحانیت و امام  بیشتر شد و تا زمان پیروزی انقلاب مردم و یاران امام در مقابل رژیم شاه مقاومت کردند.

حرکت انقلاب حرکت مظلومانه‌ای بود به ویژه که گروه‌های مختلف چپ‌گرای وابسته به شرق خیلی کار می‌کردند. اما در این میان روحانیت با نقش بی‌نظیر خود در مبارزات اجازه انحراف در بدنه مبارزات مردمی را ندادند و همین عاملی برای پیروزی انقلاب شد.

علاوه بر این امر فطرت پاک و خمیر مایه مذهبی مردم سبب شد که وقتی ثبات و صداقت حضرت امام را دیدند پیرامون ایشان جمع شدند و حرکت انقلابی مردم مصداق  بارز ” اذا جاء نصرالله” بود.

به نظر شما دلیل ماندگاری انقلاب تاکنون چه بوده است؟

عامل اصلی ماندگاری انقلاب اسلامی، توجه به اسلام ناب محمدی است که امام فرمودند. این انقلاب در راستای انقلاب مهدوی است و من واقعا به این امر معتقد هستم که افق دور دست انقلاب اسلامی ایران، انقلاب جهانی حضرت مهدی است و برای حفظ این انقلاب و رساندنش به آن افق باید وحدت  را حفظ کرد.

حضرت امام نیز همیشه بر وحدت کلمه‌ تاکید داشتند و علاوه بر آن باید تبعیت محض از مقام معظم رهبری و ولایت فقیه داشته باشیم.

منبع : تسنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *