امروز:یکشنبه, ۴ آذر
تاریخ انتشار:2017-11-13

به همت علی اکبر فرشته حکمت؛

فرهنگ و هنر معماری کازرون در آینه‌ی خاطرات اوستای قدیم

معماری بومی کازرون چه به لحاظ مصالح و نیز به لحاظ سازه و نهایتاً از جنبه نِما کاری و تزیینات، دارای ویژگی‌های فنی و هنری و فرهنگی است.

به همت علی اکبر فرشته حکمت؛

فرهنگ و هنر معماری کازرون در آینهی خاطرات اوستای قدیم

نکته‌ی جالب در فرهنگ معماری کازرون این که تقریباً در همه‌ی شش محله‌های قدیمی کازرون، خانواده‌هایی به امر معماری و بَنّایی اشتغال داشتند واین فَنّ و مهارت و هُنر را در خانواده خود به صورت موروثی انتقال می‌داده‌اند. موروثی بودن مشاغل در جوامع گذشته و در کشور و شهر ما امری طبیعی و مرسوم می‌بوده است و مهارت‌ها و حِرف، اغلب به صورت موروثی حفظ و به نسل‌های بعدی منتقل می‌شده است اغلب هنرهای دستی و مهارت‌های فنی بومی و قدیمی که در زمان کنونی می‌تواند برای کشور و شهر ما به لحاظ اقتصادی، اشتغال پایدار خلق و ایجاد کند و از جاذبه‌های پُر رونق گردشگری و اقلام صادراتی هم به حساب  آید متأسفانه به علت گُسَست خانواده و عدم اقبال فرزندان پیشه‌وران سابق به امر یادگیری و حفظ و تداوم حِرَف و مهارت‌های گذشتگان، شاهد نابودی صنایع مُفید و منحصر به فرد ایران زمین قدیم هستیم و در شهر خودمان کازرون که بازار آن، روزگاری مملو از کارگاه‌های متعدد و متنوع گیوه‌دوزی، مسگری و روی‌گری و آهنگری، نمد مالی، سنگ‌تراشی (حجاری) و خراطی و… بود و نیز افراد زیادی از زن و مرد و پیر و جوان در منازل و ساکن شهر و روستا مشغول کارهای دستی نخ ریسی و طناب ریسی( علاقه بندی) مِتقال۱ ریسی و پشم ریسی و گپه و زیلو و قالی بافی و باد بزن و گیره و سبد بافی و طَبَق بافی(طِبزه)  و بوریابافی و سُفال گری(کوزه گری) بودند اکنون همه تعطیل شده و آثاری از آن باقی نمانده و نسل جدید هم حتی با نام آن آشنایی ندارد!!

– یکی از آثار و میراث فرهنگی شهرستان همانا معماری مخصوص و منحصر به شهر کازرون است معماری بومی کازرون چه به لحاظ مصالح( سنگ و گچ و ساروج و گل اندود کردن) و نیز به لحاظ سازه و نهایتاً از جنبه نِما کاری و تزیینات دارای ویژگی‌های فنی و هنری و فرهنگی است.

-باری، برای یادآوری و ثبت چنین میراث غنی فرهنگی بر آن شدیم که معماری گذشته کازرون را از زبان یکی از اساتید مُتقدم بَنّایی کازرون بازگو و مکتوب کنیم و در این رابطه پای صحبت اوستاد حاج محمد حسین صادقی کازرونی نشستیم و تا آن‌جا که بضاعت ما و حوصله‌ی ایشان اجازه می‌داد سؤال کردیم و پاسخ شنیدیم و یادداشت برداری کردیم، حاج محمد حسین صادقی کازرونی از اوستاهای بنّایی معروف و مشهور و ساکن گوی گنبد و ازخاندان بزرگ صادقی زاده این محله می‌باشد.

-ایشان در میان اوستا بنّاهای قدیم از اخلاق و رفتار پسندیده‌ در حرفه‌ی خود زبان زد بوده است برخلاف اغلب اوستاها و معماران، چندین کار را هم زمان قبول نمی‌کرد که مجبور گردد در انجام و اتمام آن بدقولی و بدعهدی داشته باشد لذا به صاحب کار خود قول می‌داد و با او هم شرط می‌کرد که در صورت فراهم کردن مصالح لازم و داشتن آمادگی مالی کافی از فلان روز در محل کار حضور یافته و علی‌الدوام تکمیل ساخت عمارت و ساختمان و تحویل آن به صاحب کار ادامه می‌داد و واقعاً این گونه هم رفتار می‌کرد اوستاد محمد حسین در کنار کار سخت و طاقت فرسای بنایی روحیه‌ای لطیف و هنرمندانه و قریحه‌ی شاعری هم دارد ایشان در دوره‌ی جوانی در دهه‌ی ۱۳۳۵ به صورت شبانه تحصیل و موفق به اخذ مدرک ششم ابتدایی گردید. تقید اوستا به رعایت ضوابط شرعی در کار و زندگی و دلبستگی به ائمه‌ی اطهار و انجام فرایض و مستحبات از او شخصیتی صاحب کمالات معنوی ساخته است. مجموعه‌ی اشعار و سروده و رویدادهای شیرین و تأمل برانگیز زندگی این اوستاد معمار بنایی در مجلدی خصوصی تحت عنوان نسیم بهشت مکتوب و مدون شده است.

لذا عٌمده‌ی مطالب نسبتاً مبسوط پیش رو در خصوص فرهنگ و هنر معماری قدیم کازرون نتیجه‌ی این مصاحبت است که تقدیم علاقه‌مندان می‌گردد. ان‌شاءا… که مقبول افتد و مورد نقد و بازبینی و بسط قرار گیرد و در این مورد آن‌چه از قلم و حافظه‌ی ما جای مانده تذکر داده شود تا تصحیح و ترمیم گردد. جای دارد از جناب ایشان به خاطر قبول این زحمت کمال تشکر را داشته باشم.

-بنّاهای مشهور محلههای کازرون:

۱-محله‌ی علیا(بالا) و محله‌ی آهنگرون(انقلاب): اوستادها محمد ابراهیم، حاج علی آقا و حاج صدراله و محمدرضا معماری، حاج حسنعلی و علی بابا و حاج محمد علی(انجین) توانگر، باقر و غلامعلی و نصراله تقی پور،  کوچک علی، عوض و نوراله راسخی، یدالله و کربلایی جواد میرشکاری، محمد ابراهیم پایدار، عوض مختاری، فرج و هدایت نوبخت، محمد آذرنگ، کریم پیوست

۲-محله‌ی گنبد(گنبذ): مرحوم حاج بابا صادقی‌زاده کازرونی و فرزندانش حاج عباس و محمد حسین، کربلایی محمد صادق زاده، اوستاد کربلایی حسین نظری و برادرش آقا بابا، کربلایی احمدچراغ‌پور، خداخواست و محمدشاه کرمی

۳-محله‌ی بازار:اوستاد محمداسماعیل و مصطفی نکویی

۴-محله‌ی فخاران و چاه آبی: اوستادها حاج حبیب خوشنام، حاج اسداله، غلامحسین، حاج محمدصادق و حاج محمدباقر بنیادی، حاج حسن و برادرش حاج اسماعیل اندام

۵-محله‌ی مصلی: اوستادها حاج حسین علی و حاج حسن علی و حاج لطف اله و کریم و حاج رحمن و محمد جواد معماری، حاج مندنی و حاج محمد تقی اندامش، کربلایی لطف اله مهندس، جمال فرحناک، حاج علی عبداللهی، عبدالحسین خاوران، حاج محمد شناسنده، حاج محمد حسین و جعفر و جواد و حاج محمد هاشم و حاج کرامت و حاج هدایت و حاج عنایت و حاج عبدالرضا و حاج علی اکبر و حسن خیر، حاج اکبر پیمایش، حاج ابراهیم خورشیدی، حاج خراسانی معینی، حاج بابا مطهری زاده، قلی و اسداله و صدراله تفضلی، جلیل و محمد و باقر فاریاب، خراسانی و شکرالله شُعرا، حاج علی زمانی بخش، لطف اله مرتجز، غلام یگانه

اصطلاحات و ابزارهاو ضمایم معماری و بنایی قدیم کازرون:

زمین قناس به زمینی گفته می‌شد که گونیا(چهارگوش) نبود لذا بخش قناس اتاق و یا فضاهای درون ساختمان را به صورت طاقچه یا پَستو و یا کَته(انبار کوچک) برای جاسازی و نگه داری اثاث و وسایل خانه و آذوقه‌ی غذایی(غلات و آرد و نان و…) و مواد سوختی (ذغال چوب و هیمه یا هیزم) و … می‌ساختند.

-معمولاً بالای درِ ورودی اتاق‌ها سوراخی به شکل لوزی، مربع، مستطیل، دایره برای تبادل و جریان هوا تعبیه می‌شد نیز بالای درِ هر اتاق پنجره‌های متخلخل گچی برای تأمین روشنایی و استفاده از نور مستقیم آفتاب ساخته و تعبیه می‌گردید.

– (تارمه) صُدره و یا به تعبیر امروزی جان پناه در طبقه‌ی فوقانی و یا در پشت بام ساختمان به شکل مُشبک یا پنجره‌ی گچی ساخته می‌شد.

-ابزارهای بنایی اگر چه ساده به نظر می‌آمد با این حال به جهت استحکام و زیبایی و نظم سازه و نِمای بناها می‌بایست از ویژگی خاصی برخوردار می‌بود تقریباً همه‌ی ابزارهای بَنّایی در کارگاه‌های بازار شهر کازرون ساخته و در معرض فروش قرار می‌گرفت و یا به سفارش اوستاد معمار بنایی ساخته می‌شد ابزار بنایی به طور عام در گویش و لهجه‌ی کازرونی اُواره می‌گفتند و البته به هر ابزار اسامی خاص هم اِطلاق می‌گردید:

شِمشه(انواع کوتاه و بلند آن)، شُوُل(شاقول)، ماله و کف مال، حصین گچی، بیلَک(بیلچه پهن کوچک سه گوش)، بیل سه گوش دسته دار، تیشه و تِبر تیشه، تراز آبی، ریسمون(نخ)، سِد چوبی(نردبان)، چوب دو شاخه(دو چَلپ، پالو، دو چَلمه) برای پایه‌ی دار بَست و چوب‌های ضخیم و بزرگ جهت برپا کردن داربست، ابزار سفید کاری و کَنده‌کاری، سطل‌های حلبی و لاستیکی دول(دَلو) برای حمل آب

-در گذشته اُستای بَنّا(معمار) کُلیه‌ی ابزارهای بنایی مورد لزوم فرآیند بنایی را خودش تهیه و خریداری و مهیا می‌کرد و در انبار منزلش نگه می‌داشت و زمان استفاده توسط کارگران همراهش(فَعلِه) به محل کار انتقال داده می‌شد

-هر اوستای بَنّا همیشه یکی یا دو کارگر ماهر و باتجربه تحت عنوان (بَر دست بَنّا) و چندین فَعله دایمی همراه داشت چند نفری هم متناسب با نوع کار به طور موقتی و نیمه دایمی دعوت به کار می‌گردید صبح علی‌الطلوع فعله (عَمله‌ها‎) در مقابل دَرِ منزل اوستای بَنّا صف می‌کشیدند و حضور می‌یافتند و به صورت دست جمعی با همراه بردن ابزار لازم راهی محل کار می‌شدند. میزان و ساعات کار بنّایی در طول یک روز حدود هشت ساعت انجام می‌گرفت که این بازه زمانی از روی شاخص سایه‌ی آفتاب تشخیص و به خوبی هم رعایت می‌گردید در پایان هر روز کاری، اوستای بنا و کارگران بعد از دست کشیدن از کار و سر و سامان دادن به محیط کار و تمیز کردن اواره‌ها(ابزارها)ی بنایی جهت دریافت دستمزد خود از صاحب کار(کارفرما) در کنار اوستای خود حضور می‌یافتند، صاحب کار هم دست مزد هر یک از فَعله(کارگران) را به طور مجزا که توسط اوستاد تعیین می‌گردید به صورت نقدی به آن‌ها پرداخت می‌کرد. و بالاخره دست مزد اوستا هم که باز توسط خودش تعیین می‌شد پرداخت می‌گردید. دستمزد اوستاد و کارگر بنایی با شاخص و ارزش پول رایج حدود هفتاد سال قبل به این صورت بود که برای اوستای بنّا چهار تا پنج قران(ریال) و برای هر کارگر دو یا دو نیم ریال از کارفرما مطالبه و توسط او پرداخت می‌گردید. در گذشته رونق کار بنایی معمولاً از دومین ماه هر سال تا اوایل پاییز بود.

چگونگی پذیرایی غذا از فعله و اوستاد بَنّا: در گذشته با رضایت صاحب کار، صبحانه‌ای مثل ماست و خرما و نان، لورک و خیار و نان، همراه با چای و برخی مُخلّفات فصلی مثل هندوانه و طالبی(بَجی)، برای فعله و اوستاد مهیا می‌گردید این پذیرایی چند ساعت بعد از شروع به کار یعنی حدود پیش از ظهر انجام می‌گرفت البته با نظر صاحب کار حوالی عصر بعد از ختم کار روزانه فقط از اوستای بَنّا و بردست و گاهی با دعوت از گچکوب(فروشنده گچ) با غذای گرم پذیرایی می‌شد.

_________________________

۱-مِتقال=نوعی نخ که با الیاف کنف ریسیده می‌شد   

 

 

اوستاد محمد حسین صادقیزاده، چگونگی و طرز ساخت پنجرههای گچی را این گونه شرح میدهد که: بعد از اندازه‌گیری و مشخص شدن ابعاد دریچه، متناسب با آن، یک قطعه گونی(پارچه کَنَفی) بر سطح زمین صاف پَهن کرده، چهار عدد شِمشه(شمش‌های چوبی مکعبی شکل دراز) به طور عمود بر هم و گونیا شده اطراف آن قرار داده و قالب چارچوب آن‌را تهیه می‌کردیم، گچ نرم غربال شده را با آب مخلوط و به صورت دوغاب داخل قالب ریخته تا به اندازه‌ی ضخامت شِمشه‎‌ها پُر شود بعد از سفت شدن گچ با استفاده از ابزار نوک تیز چاقو مانند بر سطح قالب گچی اشکال گُل مانند می‌تراشیدیم تا کاملاً سوراخ گردد اطراف این دریچه‌ی گچی متخلخل با ضخامت معین به وسیله‌ی شِمشه‌ها و به کمک ماله و با دوغاب گچ زنده، قاب برجسته‌ای جهت استحکام سطح دریچه می‌ساختیم و برای محکم شدن و جلوگیری از شکستگی قاب، درون ملات آن تراشه‌های چوب نی می‌گذاشتیم به تعبیر امروزی بِتُن یا ملات را مُسلح می‌کردیم. نیز برای ساخت صُدره‌های مُشبک همین روش اما با ضخامت بیشتر به کار می‌رفت. لازم به ذکر است نقوشی که با تراشیدن ضخامت گچ نرم ریخته‌گری ایجاد می‌گردید بر مبنای ذوق و سلیقه‌ی هنری اوستای بَنّا صورت می‌گرفت، بالطبع از آن جا که برای ساخت دریچه‌ی گچی متخلخل وقت و حوصله‌ی زیادی صرف می‌شد لذا بنّاها بابت آن دستمزد علیحده‌ای دریافت می‌کردند که با ارزش پول دهه‌ی چهل بهای ساخت هر دریچه پانزده ریال بود!

حصین گچ سازی: ظروفی لگن مانند و قَدَح شکل نسبتاً بزرگ از جنس سفال بود که در کارگاه‌های کوزه گری(سُفال پزی) شهر کازرون ساخته می‌شد نیز این ظروف قَدَح مانند را با فلز آهنی توسط کارگاه‌های آهنگری درون بازار کازرون ساخته و تهیه می‌گردید که به آن اِستَنبُلی(استامبُولی) می‌گفتند در بَنّایی حصین گچی را برای تهیه دوغاب گچ و ملات گچ زنده و یا ملات ساروج به کار می‌بردند. تهیه و ساخت ملات گچ کار هر شخص نبود و توسط کارگر کار کُشته و با تجربه‌ی مُسن انجام می‌گرفت که او را اوستاد گچ ساز می‌خواندند گچ سازها به جهت عمل طاقت فرسای نشستن مُداوم پُشت حصین گچ و کج نگه داشتن کمرخودمعمولاًکوژپشت(خمیده خم) می‌شدند!

چگونگی تراز کردن(برابر کردن) سطوح در بنائی قدیم: برای چیدن ستون‌ها(ستون چینی) از چوب‌های راست هندسی به نام شِمشه با طول‌های متعدد یک متری تا چهار متری استفاده می‌شد و برای راست نگه داشتن شِمشه از ابزاری به نام شُوُل(شاغول) استفاده می‌کردند شُوُل جسم ثقیل فلزی نسبتاً کوچک مخروطی شکلی است که از نخ کتانی ضخیم و محکمی به نام ماک آویزان می‌شود در ابتدای نخ یک متری شُوُل، صفحه‌ی مربعی شکل فلزی متصل می‌گردد قُطر این صفحه با قطر قاعده‌ی مخروطی شُول باید برابر باشد. برای افقی نگه داشتن یا تراز کردن تیغه‌های افقی، شِمشه را روی آن قرار می‌دادند و کمی آب بر سطح شمشه می‌ریختند چنان‌چه آب بدون حرکت بر سطح شمشه ساکن بماند دلالت بر صاف و تراز بودن و چنان‌چه آب در جهتی حرکت می‌کرد دلالت بر کج بودن به آن سمت داشت.

تهیهی نقشه عمارت: معمولاً تهیه‌ی نقشه‌ متناسب با پیشنهاد و درخواست صاحب کار صورت می‌گرفت اگر چه نقشه بر روی کاغذ ترسیم نمی‌گردید و مطابق آن‌چه خواسته صاحب کار بود اوستای معمار آن‌را در ذهن و حافظه‌ی خود ترسیم و سپس بر روی زمین پیاده می‌کرد این که ساختمان دارای اتاق دودری یا سه دری و یا چند دری(تا هفت دری) باشد، این که عمارت دارای ایوان(بالکن) باشد. یک طبقه یا دو طبقه باشد که البته در گذشته به علل فنی و فرهنگی عمارت‌ها بیش از دو طبقه در کازرون ساخته نمی‌شد بالاخره اوستای بَنّا مطابق خواست صاحب کار می‌بایست نقشه‌ی ساختمان را بر عرصه‌ی زمین خانه پیاده و با پودر گچ خشک آن‌را ترسیم می‌کرد یا به اصطلاح رَنگه بنا را می‌ریخت. برای اندازه‌گیری طول و عرض و ارتفاع، ابزار چوبی راست و دراز و صاف(دارای ابعاد هندسی و مقطع گِرد ارژن) به بلندی یک گَز بکار می‌بردند این چوب یک گزی (گز واحد طول قدیم است که امروزه برابر با یک متر می‌باشد) را به ده قسمت مساوی تقسیم می‌کردند یعنی یک مقیاس بزرگ یک گزی به مقیاس‌های کوچک‌تر گزی تقسیم می‌شده است بعداز پیاده شدن نقشه و با نظر کارشناسی اوستا، صاحب کار از گچکوب(صاحب کارخانه تولید کننده گچ- چند سال قبل در همین نشریه در خصوص گچکوب‌های کازرون و صنعت تولید گچ مقاله مبسوطی با قلم نگارنده درج شد) سفارش گچ و از سنگ کَش‌ها سفارش سنگ می‌کرد سنگ کش‎ها دارای چند رأس چارپای بارکش(معمولاً الاغ) بودند که با قرار دادن گاله‌ی (جُوال) چوبی بر پشت چارپا درون آن قطعات درشت سنگ می‌چیدند و از دامنه‌ی کوه‌ها و دره‌ها و بیابان‌های اطراف شهر به محل کار بنّایی حمل می‌کردند. میزان شمارش واحد گچ مقیاس پیمانه و من و برای شمارش سنگ از مقیاس واحد بار یک چارپای بارکش استفاده می‌کردند.

پی سازی ساختمان: بعد از ترسیم و پیاده کردن نقشه‌ی عمارت بر سطح عرصه، محل احداث دیوارها و ستون‎های عمارت بر روی زمین حفاری و خاکبرداری یا شالوده زنی صورت می‌گرفت این کار توسط فعله‌ها(کارگران) ویژه‌ای و با استفاده از ابزار تیشه و کلنگ دو سر و بیلَک و بیل و گیره‌های چوبی یا با استنبلی انجام می‌گرفت(گیره‌های چوبی در کارگاه‌های روستاهای اطراف و به وسیله‌ی الیاف سلولزی ضخیم درختان بادام کوهی، آخورک، اهلوک بافته می‌شد) شالوده تا عمقی حفاری می‌گردید که به زمین سفت می‌رسید این سطح سفت و محکم زمین را خاک زِه می‌گفتند اصطلاحاً گفته می‌شد شالوده باید به زِه برسد. اندازه‌ی عمق شالوده در نقاط مختلف شهر متناسب با ضخامت گیاه خاک و لایه‌های آوار و نُخاله ریزی شده و خاک‌های ماسه بادی و آب‌رُفتی متفاوت بود و در برخی نقاط عمق آن به چندین متر می‌رسید بعد از اتمام حفاری شالوده، عمق آن‌را با ملات مخلوط خاک و آهک و آب و قُلوه سنگ پُر می‌کردند تا پی ساختمان علاوه بر محکم شدن نسبت به نفوذ آب، عایق بندی گردد، این ملات را گل آهک کاری می‌نامیدند بعد از خشک شدن بر روی این شالوده گل آهک شده با سنگ و گچ کُرسی عمارت(زیر بنا) چیده و ساخته می‌شد که ارتفاع کرسی در نقاط مختلف شهر نیز متفاوت بود.

انواع و چگونگی ساخت سقفهای طاق مانند: الف- طاق شاه عباس(طاق تیز)

الف-طاق تیز: بر سطح زمین صاف و مسطح، شکل قابی هشت مانند ترسیم می‌کردند و بر روی آن دوغاب گچ زنده می‌ریختند و با خمیری شدن دوغاب، تراشه‎های چوب نی درون آن فرو می‌کردند و مجدداً بر روی آن دوغاب گچ می‌ریختند تا قاب هلالی، ضخامت لازم به دست آورد حواشی ملات گچ را به وسیله‌ی ماله‌ی فلزی صاف و تراشیده و پرداخت می‌کردند تا کاملاً شکل قاب، هلالی تیز گردد، فاصله‌ی پایه‌های طاق متناسب با دهانه‌ی اتاق مورد نظر طراحی و ساخته می‌شد. شکل و ظرافت طاق‌های سقف اتاق به سلیقه و مهارت اوستای معمار بستگی داشت اگر چه خواست‌ صاحب ‌کارهم‌دراین‌امردخیل بود.

برای سقف یک اتاق دو دری، دو لِنگه پُل نیاز بود و ساخت هر پُل به دو لنگه طاق بند نیاز داشت و برای تعبیه‌ی هر طاقبند، چهار لنگه‌ی طاق تیز(دو لنگه‌ی قاب مقابل در رأس به هم وصل می‌شود) ساخته می‌شد، فاصله میان طاق‌ها(درون طاق بند) با مصالح ملات گچ و پاره‌های گچینه(کلوخ‌های گچی) پُر می‌شد و بخش داخلی آن را با ملات گچ صاف می‌کردند. سقف پل‌ها(فاصله میان طاق بندها) با قطعات سنگ و ملات گچ زنده چیده و پوشش داده می‌شد فاصله دو طاق بند(یک پُل) حدود یک گز لحاظ می‌کردند که زیر هر پُل و در طرفین آن دو طاقچه ساخته می‌شد البته پُلی که مقابل دَر ورودی اتاق بود فقط در یک طرف آن طاقچه ساخته شد. معمولاً سطح بیرونی طاق(نمای سقف اتاق) بر سطح قطعات سنگ کار گرفته شده، ملات گچ مالیده نمی‌شد که به آن پَنجه کش می‌گفتند و البته در صورت تمایل و در خواست صاحب کار، سطح بیرونی آن با گچ سفید کاری و نَرمه کشی پوشیده می‌شد(نازک کاری) لازم به ذکر است چنان‌چه عمارت دو طبقه می‌بود از ابتدا پی و ستون‌ها و دیواره‌ها را ضخیم‌تر و قوی‌تر می‌چیدند و می‌ساختند روش دیگر طراحی و ساخت لنگه‌های طاق تیز رسم آن با استفاده از روش پرگاری در یک چهارچوب مربع شکل است به این ترتیب که یک ضلع مربع را به چهار قسمت مساوی تقسیم کرده(پنج نقطه) و از هر سمت مربع  بر روی نقطه‌ی دوم به وسیله میخ ونخ پرگار، خطی منحنی به طرف ضلع مقابل رسم می‌کردندتا خط ضلع مقابل مربع را قطع کند این منحنی را با پهنای معینی(حدود پانزده سانتی متر) با دوغاب گچ و تراشه‌های چوب زنی به روش طاق هلالی تیز می‌ساختند.

ب-طاق چَمله(هلال نیم دایره‌ای- طاق جمشیدی): به لحاظ چگونگی ساخت، تفاوتی میان طاق چمله و طاق هلالی تیز وجود نداشت تنها در ترسیم و طراحی شکل توفیر داشتند لذا برای طراحی طاق چَمله با استفاده از یک نقطه ثابت(میخ) بر سطح صاف و متناسب با عمق(شعاع) و دهانه(قطر) اتاق مورد نظر به وسیله نخ پرگار، دو نیم دایره(کمان) با فاصله‌ی حدود پانزده سانتی متری رسم می‌کردند و سپس طبق همان روش طاق تیز با استفاده از دوغاب گچ و تراشه‌های چوب نی و به اندازه‌ی ضخامت لازم لِنگه‌های طاق چَمله را می‌ساختند و در سقف اتاق‌ها کار می‌گذاشتند.

-طاق‌های کوچک هلالی جهت سَردَر ورودی و بالای پنجره و طاقچه‌های اُتاق و راه عبور عمارت‌ها به همان روش فوق در ابعاد کوچک‌تر و متناسب، طراحی و ریخته و چیده و ساخته می‌شد.

-برای ساخت اتاق‌‌های بزرگ که طاق بزرگ و دهان گشاد(طاق گِرد و گُنبد مانند)، هشت یا شانزده قاب هلالی چمله یا هلالی نوک تیز به کار می‌رفت به گونه‌ای که که نِمای درون آن گِرد و گُنبد مانند درمی‌آمد.

-طاق‌های ریز به نام مَشتک بندی ریخته و ساخته می‌شد هر مَشتک را با اره مطابق اندازه‌ی مورد نظر بریده و در سقف کار می‌گذاشتند.

 

-ماده‌ی اصلی در ساخت سازه‌های عمارت‌های قدیم، سنگ و گچ بود که معمولاً از سنگ‌های درشت و کوچک بی شکل استفاده می‌شد و در صورت لزوم قطعات سنگ‌های درشت را به وسیله پُتک‌های سنگین و تیشه‌های مخصوص به قطعات نسبتاً هندسی مانند شکسته و تراشیده و پرداخته می‌کردند بعد از چیدن چنین سنگ‌هایی بین آن با ملات گچ یا ساروج پُر می‌کردند که به آن بَند کشی می‌گفتند. گچ تولیدی در گذشته فقط یک نوع بود که معمولاً  به لحاظ کیفی بسیار مرغوب بود نیز گچ تولیدی قدیم بعد از قرار گرفتن در بِنا به قدری سُفت و محکم می‌شد که بعد از چند دهه کَندن و تخریب آن به سختی و با مَشقت زیادی انجام می‌گرفت! برای چیدن سازه‌های عمارت‌ها و سفت کاری و قالب گیری هلالی‌های ساختمان از ملات معمولی گچ استفاده می‌شد اما برای نازک کاری، پودر گچ را با غربال ریز می‌بیختند و در ملات، آب بیشتری می‌ریختند تا گچ کم قدرت یا به اصطلاح، گچ کُشته به دست آید.

-کلیه‌ی عمارت‌های قدیم به سمت مشرق( روبه‌روی آفتاب صبح) و یا به سمت قِبله(جنوب غرب) ساخته می‌شد در سقف انبارها و آب انبارها و پَستوها، سوراخ‌هایی به نام خُورَک تعبیه می‌کردند خورک نور آفتاب را به داخل محوطه انتقال می‌داد که مفهوم آن خورشید کوچک می‌شود. در بخش فوقانی و پیشانی عمارت‌های قدیم سوراخ‌هایی مستطیلی یا دایره‌ای تعبیه می‌گردید که به درون فضای توخالی طاق‌ها و بخش فوقانی ستون‌ها منتهی می‌گردید پرندگان غیر اهلی مثل گُنجشک و قُمری و کبوترها در این سوراخ‌ها لانه می‌ساختند.

-برای استحکام بخشیدن به دیوار و ستون و سقف عمارت‌های قدیم معمولاً درون لایه‌های بدنه‌ی آن، چوب‌های محکم درخت بلوط(چوب نعل) به کار می‌بردند.

-نوع سفارش صاحبان کار متناسب با وضع مالی آن‌ها متفاوت بود مثلاً افراد کم بضاعت دو دری سفارش می‌کردند آدم‌های مُتمول سه دری و چند دری و یا عمارت دو طبقه سفارش می‌دادند! درون اتاق‌ها معمولاً تعدادی طاقچه در دو ردیف پایین و بالا تعبیه می‌گردید البته به جهت ضخامت زیاد دیوارها، طاقچه‌ها درون صخامت دیوار ساخته می‌شد طاقچه‌های ردیف بالا را بُلندی می‌نامیدند.

-چگونگی چیدن ستون و دیوارهای ضخیم و پر کردن فضای داخلی حفرههای ستونها و سقفهای هلالی:

دیوارهای ضخیم به صورت دو لایه با سنگ و گچ چیده می‌شد و فضای داخلی لایه‌های دیوار به وسیله‌ی قطعات سنگ و دو غاب گچ  پر می‌شد یا به صورت چونه کوب صورت می‌گرفت یعنی استاد چونه‌ی ملات گچ را با سنگ درون فضای دیوار ستون قرار می‌داد بعد از اتمام چیدن سقف، تعدادی کارگر با سنگ و نخاله و ملات گچ  و خاک روی سقف را پر می‌کردند که به آن پُکافته (پکفته) می‎‌گفتند.

گل اندود کردن پشت بام عمارتها: برای گل اندود، مخلوط خاک رس با کاه و آب، گِل(شُل) تهیه می‌کردند و بر روی پشت بام ریخته و با ماله صاف می‌کردند بعد از خشک شدن به وسیله‌ی غلتک سنگی (باگَردون) آن را می‌کوبیدند و صاف می‌کردند. بعد از بارش هر باران نیز پشت بام را غلتک و لبه‌ی بام را با لب چَپون چوبی سنگین (کُدومک- تَمرک) می‌کوبیدند . عمل گل اندود کردن پشت بام را گِل بُونی می‌گفتند.

چگونگی ساخت گنبد مساجد و بقاع متبرکه‌ی قدیم: یک چوب بلند به نام دَگل بر روی وسط سقف پایین نگه می‌داشتند و بر روی دیوار هلالی دایره ای افقی و اطراف آن توسط یک اوستای نجار  ماهر با استفاده از تخته‌ی چوب، قالب‌های هلالی چوبی ساخته می‌شد به طوری که این قالب‌ها از نوک دگل تا لب شال دایره‌ای  آن بر روی دیوار دایره‌ای اطراف قرار می‌گرفت . در قسمت درونی لایه‌های هلالی چوب‌ها،اوستای بنا با سنگ و ملات گچ سقف هلالی را می‌چید  این کار با دقت بسیار انجام می‌گرفت.

-ساخت و تعمیر گنبدهای موجود در اماکن متبرکه‌ی شهر و روستا معمولاً توسط مرحوم حاج محمد صادق بنیادی و حاج عباس و حاج محمد حسین صادقی و کربلایی حسن نظری صورت می‌گرفت. ساختمان قدیمی مسجد مدرسه و ساختمان قدیمی بقعه‌ی سید امین الدین که سقف آن ریزش کرده بود توسط اوستاهای بنای قدیم شهر کازرون بازسازی و تعمیر گردید.

چگونگی عایق بندی کردن سطوح نسبت به نفوذ آب: برای نفوذ ناپذیر کردن آب از ماده‌ی ساروج استفاده می‌گردید.(ساروج نوعی سیمان دست ساز قدیم است) ساروج از مخلوط خاکستر سرگین(پهن) حیوانات و آهک مرده(آهک آب خورده) تهیه می‌شد به این صورت که خاکستر و آهک غربال شده را با نسبت پنجاه پنجاه مخلوط کرده و بر سطح صافی قرار می‌دادند و به وسیله‌ی پتک‌های پهن چوبی ( به نام تمر گچکوبی) به مدت چند روز توسط مردان کوبیده می‌شد تا مخلوط بسیار نرم ومرطوب مانند می‌گردید از آن جا که فرایند تولید ساروج زمان بَر و مشقت زیادی داشت لذا این کار توسط افراد قوی و مجرب صورت می‌گرفت و برای تنوع و عدم احساس خستگی و تمدد اعصاب با خواندن و سر دادن شعر و سروک خود را سرگرم و مشغول می‌کردند. بالاخره پودر ساروج را با مقدار آب لازم مخلوط و معجونی خمیری می‌ساختند و از آن برای پوشاندن بدنه‌ی حوض و خزانه‌ی حمام و غیره به کار می‌بردند و چون ساروج ماده‌ی کمیاب و تولید آن سخت و هزینه بَر بود به ندرت در ساختمان‌ها از آن استفاده می‌گردید.

-فرآیند کار بنایی و ساخت عمارت و اماکن مسکونی و غیر مسکونی در گذشته به لحاظ این که اغلب از نیروی انسانی استفاده می‌شد کار سخت و طاقت فرسا بود و معمولاً در مراحل عملیات بنایی تعداد زیادی نفرات (عمله) با مدیریت اوستای معمار به کار گرفته می‌شدند. لذا هنگام کار عَلی المرسوم برای گرم شدن محیط کار و رفع خستگی، افراد خاص و گاهاً برخی اوستاها با صدا و نوای زیبا وسرودن اشعار شاعران معروف مثل سعدی و حافظ و فردوسی و خواجه عبدالله انصاری و نظامی و… آواز دل انگیز و شادی می‌خواندند اشعاری مثل:

هزاران خانه‌ها بر باد دادند

که تا بنیاد یک خانه نهادند

از این دست بگرفتند و به آن دست دادند

ستم کردند و کَرم نامش نهادند

یاشعرهایی‌درمذمت‌آدم‌های‌ثروت‌مند مُترف:

ترا که هر چه مُراد است در جهان داری

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

به اختیار اگرت هزار تیر جفاست

همه به جان من خسته در کمان داری

مکن عتاب از این بیش جور بر دل ما

مکن هر آن چه توانی که جای آن داری

نکته‌ی جالب‌تر این که معمولاً اوستای معمار برای گرم کردن و سرعت بخشیدن و نظم دادن کارگرها(فعله‌) و نیز ایجاد فضای صمیمی و دوستانه، کلمات و جملاتی که هنگام درخواست و رَد و بدل کردن مصالح بیان می‌شد شعر گونه و با نظم و همانگ تکرار می‌کردند مثلاً برای دست به دست کردن سنگ و گچ و رساندن آن به دست اوستا، ایشان می‌گفت: سنگی بِده، گچی بِده، بیار بِده، بابا بِده، باز هم بده، خیر ببینی، جانم بِده، تُندتر بده، کوچک بده، بزرگ بده و….

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *