حماسه آفرینی در مسیر تاریخ، بخشی از فرهنگ، اخلاق، سیره و صورتِ ساکنانِ حوزه ی تمدنی کازرون را تشکیل داده به گونه ای که در هر مقطعی، برگ های این کُهَن درختِ هزاران ساله، شاهدی بر حضور، شعور و وجودِ آگاهانه ی آنان در صحنه ها بوده و این روند همچنان در خون، رگ و سلول های نیکْ مَردُمانِ قومِ سلمان، جاری و ساری باقی خواهد ماند. انقلاب اسلامی اما آوَردگاهایی دیگر از اقدامات حماسی را در این سرزمین موجب گردید، روزگاری، بدرقه ی هزاران نفره از جوانانِشان برای دفاع از میهن و امروز نیز وداعِ جانسوزانه ی ده ها هزار نفریِ شان از روحانیِ مردمی، مدافعِ محرومین، شهیدِ راهِ عدالت و تَک مَردِ روزهای سختِ تنهایی!شان. در این باره، چند نکته برای ثبت در ادامه ی کتابِ تاریخ کازرون، یادآور می شود:
۱- چشم دیدهای مردم و یادهای آنان، همواره در قضاوت های تاریخ، بیش از شنیده هایشان ماندِگار بوده و طبیعی است، آنانی که همواره در میانِ مردم، مدافعِ محرومان و در کنارِ مشکلاتشان حضور دارند، هم در حیات و هم به هنگامه ی ممات، محبت های قلبیِ همه گان را به دنبالِ خود خواهند کشید، فرقی هم نمی کند که امام خمینی (ره) باشی، تا بزرگ ترین استقبال و بدرقه ی تاریخِ انسانیت را برایت رقم زنند و یا شاگردی خُرسند! از مکتبِ امام خامنه ای، تا در زادگاهت، تاریخی ترین وداعِ اشکبارانه با جنازه ی خونینت را، به ثبت برسانند، مهم آن است که تو خالصانه، صادقانه و شرافت مندانه، نوکریِ مردمانت را ثابت کنی، و روزهای سختِ بی تابی! هم پایِشان حرکت نمایی، آن ها اما خود، به خوبی رسمِ بَنده پروری را از نیاکان و پِدرانشان به ارث برده اند.
۲- روزهایی از ماه رمضانِ سال ۱۳۹۷ خورشیدی، بِنا به عللی!، خیابان های شهر کازرون ناظرِ اجتماعاتِ ده ها هزار نفره از ساکنانِ شهرستان بود، در میانه ی این ایام “ تَک چِهرِه یِ” مظلومی که همواره با نَفْسْ و صورتِ آرامَش، آرامِش را به جمعیت بر می گَردانْد، همین روحانی و طلبه ی مردمی ای بود که بی باکانه، شجاعانه و بدونِ هر گونه حلقه ی مُحافظین!، ساعت ها با زبانِ روزه، بارِ کم کاری ها و بی مسئولیتی ها را بر دوش کشید، رمضانِ امسال، همان مردمِ روزه دار، پیکرِ مُطَهَر و مظلومش را این بار اما شکوه مندانه بر دوششان حمل نمودند تا ثابت کنند قلب ها، جایِ مردانِ بی ادعا و خداجویانِ با صِدق و صفاست نه مُدعیانِ دروغین و دنیاطلبانِ با فیس و ادا.
۳- شاگردانِ مکتب امام صادق(ع)، طلاب و روحانیان حوزه های علمیه، مظلوم ترینِ قِشر جامعه طی چند صد سالِ گذشته، از یک طرف با تحمل محرومیت ها، مدیریتِ دین، اخلاق و آخرتِ افراد را بر عُهده دارند و از سویی دیگر، همچون شیرهای اطمینان، مشکلاتِ فَوَرانِ فشارهای ناشی از ضعفِ مسئولینِ بی لیاقت، مدیرانِ بی صلاحیت و بعضا دولت مردانِ بی نزاکت را مَتَحَمِل می گردند، مجموعه یِ کوچِکِ عددی، که علی رغم کم ترین استفاده از امکاناتِ دولتی اما، در دفاع از وطن و حرم بالاترین تعدادِ ایثار و شهادت و در مقابلِ جهالت، کم فهمی ها و اندیشه های خوارج و ابن ملجم های زمانه، بیش ترین آمارِ قربانی در پیشگاهِ خداوند را دارا هستند. بر همین اساس، شهیدِ محرابِ کازرونی، آخرینِ شِکافِتِه قلب نخواهد بود، کما این که اولین “ خون به دل” شده نیز نبوده است، همچنان اما این مسیر ادامه خواهد داشت.. .
در پایان ضمن خِطاب به روحِ سعادتمند شده ی امامِ جمعه هایِ مهدویِ کازرون، متذکر می شود:
دوستِ عزیز،
-سحرگاهانِ بیست و سومِ رمضان المبارک، هم، سوزِ دعاها و هم، سویِ نِگاه و هم، رنگِ چهره ات نشان می داد که رستگارِ دنیا و مسافرِ عُقبی شده ای، نمی دانم چه کردی، از خدا چه خواستی، مُعامله ات با شهدا چگونه رقم خورد و در آخرین لَحظات چه دیدی که چنین موردِ پذیرش قرار گرفتی، ای کاش می دانستم در مسیر حرکت به سوی شهادت گاه به چه می اندیشیدی؟، و ای کاش متوجه میشدم، زمانی که نوکِ خنجرِ تحجر، تکفیر، کج فهمی، بی بصیرتی و بی صداقتی به قلبِ مالامال از محبت و علاقه مندی به مردمت فرود آمد با استقبال چه کسانی مواجه شدی؟.
دلسوزِ محرومین،
می دانم، نوشیدنِ شربتِ گوارایِ شهادت، تنها مُزدِ کسانی است که در داد و ستد با خداوند، صادقانه عمل کرده اند و در تعاملِ با بنده گانِ پروردگار خالصانه رفتار نموده اند، تو ، البته در دنیا برای حلِّ مشکلات مردم، امتیاز بالایی کسب نمودی و برای کسبِ رضایت مندی هم نوعانت، شب و روز نداشتی، هم در پنهان و آشکار و هم سخنرانی ها و دیدارها، از حقوق هم شهریانت شجاعانه دفاع می کردی و درست هم، همین ها انگیزه ی اصلیِ قاتلِ بی رحمت برای شکافتنِ قلبِ مردمْ دوستَت گردید.
سرباز ولایت،
همیشه از رهبر و فرمانده ات به نیکی، ادب، احترام و محبت، یاد می کردی، خوشا به حالِتان که رضایتِ فرمانده را جلب نمودی و ایشان نیز در پیامی سوگ مندانه اما مالامال از محبت و علاقه یِ متقابل، صراحتا، فعالیت ها، موفقیت ها، تلاش ها و اخلاص هایتان را موردِ تاکید قرار داده و کارنامه تان را، با عرض تسلیت و تبریک به هم شهرستانی هایی، که واقعا دوستشان می داشتید، امضا فرمودند. اطمینان داریم، امضای کارنامه ی قبولی شما توسط نایب الامام، رضایت امامِ غایب از دیده ها(عج) و ائمه ی اطهار را هم به دنبال خواهد داشت.
شهیدِ شب قدر،
بدرقه ی مردم کازرون، با پیکرِ از تَپِش افتاده تان، اَلْحق که تاریخی، به یاد ماندنی، بی سابقه و شاید هم تکرار نشدنی باشد، چه این که همه آمده بودند، هم چپ روها، هم راست گراها، هم با انگیزه ها و هم بی رنگ ها. بیست و ششم رمضان، همه، یکی شده بودند و هر کَس از هر جایی داستانِ مظلومیتتان را شنیده بود، خود را به مراسمِ بدرقه تان رسانید، آنانی هم که شک داشتند، پس از پیامِ بلندِ ولی امر مسلمین، یقین کردند که مظلومیت شما نه فقط در حیات، بلکه مکان، زمان و شکلِ شهادتتان نیز با این واژه عجین شده است.
خطیبِ جمعه های مهدوی،
علی رغم همه بی محبتی ها، کم عنایتی ها، سهل انگاری ها و کوتاه اندیشی ها، مردم کازرون اما در بِزنگاه های مختلف ثابت کرده اند که کام، روح و روانِشان با محبتِ به ولایت، کربلا، غدیرِ خم و علاقه مندی به اهل البیت(ع) و روحانیتِ اصیل، عجین گردیده و در صورتی که مسئول و یا مدیری، مردم مداری را پیشه کند، آنان نیز این گونه محبت ها و اشک هایشان را نثارش خواهند کرد.
و اما، شاید اکثر مردم ندانند، خانم بزرگواری که در تشییع جنازه ی همسرش چنین با صلابت سخن می گوید، قبلا نیز داغدیده ی برادری جاویدالاثر و باقی مانده پیکر در فاو، و دو داییِ شهیدِ دیگرشان هستند، هم خواهر شهید، هم خانواده شهید و امروز هم، همسر شهید. خدایا، ما را ببخش و به حقِ دردهای دلِ این کوه های صبر و استقامت، همه ی کور دیده گان، گوش بسته گان، راه گم کرده گان و علیل فِکران بی بصیرت را به مسیرِ هدایت رهنمون ساز. آمین
شادی ارواح پاک شهدا، امامِ شهیدان، به ویژه روحِ به عرش پیوسته ی این روحانیِ شب های قدر، حامی محرومان، پشت و پناه کازرونیان و شهیدِ ماه رمضان، فاتحه مع الصلوات.
امان اله دهقان فرد
۱۳۹۸/۳/۱۲