شعر از خانم سیده اعظم حسینی شاعر کازرونی در تقدیر از نیروی هوافضا و پاسداران این مرز و بوم:
شبی بلند شبیه صدای شب شکنان
شهاب های شبیخون، مدام دیوْ زنان۱
رجز که از نفَس “ذوالفقار” بیرون ریخت۲
کپک زدند نفس های هار در دَهَنان
بگو همیشه هم اینقدر نیست صبر خدا
-که کوه طور نیفتد به روی اهرمنان۳
نگو که در پی “معبد” کلنگ در دستند
که بر جنازه ی شوم خودند،گورکَنان
بگو به سنگ، خودش راه خویش باز کند!
که نیست هیچ امیدی به راٰیِ انجمنان
تبر که بشکند، از گاهواره می رویند
کنار شاخه ی زیتون، دوباره یاسمنان
قسم به ردّ قدم های سرخِ همواره
که چاوشانِ بهارند، سبزپیرهنان….
۱- فَاتبَعَه شِهابٌ ثاقِب…
صافات/ ۱۰
۲- اشاره به فرمان رهبر عزیز برای انتقام
۳- و اذ اخَذنا میثاقهم و رَفَعنا فوقهم الطور….
بقره/ ۶۳