در هر نهاد اجتماعی نیاز به یک محور احساس میشود از خانواده گرفته تا زندگی اجتماعی درقالب یک شهر،همانگونه که درخانواده این وظیفه برعهده پدر خانواده قرارداردبنظرم دربعد اجتماعی نیز بایدکسی عهده دار این مسئولیت شود که درشهراین محوریت درقامت امامت جمعه تعریف شده است.
نماز جمعه یک ماهیت عبادی_سیاسی دارد یعنی امام جمعه درشهر محوریت معنوی وسیاسی رابرعهده دارد که لازمه آن این است خود ابتدا به آن سطح از رشد رسیده باشند که بخواهند جامعه را به آن سمت ببرند،بنظرم خط ومشی ائمه جمعه توسط امام بیان شده که فرمودند: در خطبه نماز جمعه مقدرات مملکت باید بیان بشود، مسائل سیاسی که در مملکت جریان باید پیدا کند، مسائل اجتماعی که در مملکت باید جریان پیدا کند، گرفتاری های مسلمان ها، اختلافات مسلمان ها در آن خطبه ها باید طرح بشود و رفع بشود. جنایات امثال محمدرضا خان باید در این خطبه های جمعه گفته بشود و انتقاد بشود. راه هایی که ممکن است با آن راه ها این جانی ها را از بین برد، در نماز جمعه باید گفته بشود. نماز جمعه عبادت است لکن عبادتی که مدغم در سیاست است، سیاست، در عبادت مدغم است ،یعنی در تریبون نماز جمعه باید به گونه ای باشد که مردم با حضور از اولویت ها ومسائل جامعه باخبر شوندواحساس کنند مسائل ومشکلاتشان ازاین تریبون بیان میشود ونه به جای آن به بیان رویدادهای تقویمی پرداخته شود،همچنین نماز جمعه باید جریان ساز باشد یعنی هرحرکت اجتماعی باید از نماز جمعه شروع شود ومحوریت کار نیز امام جمعه باشداما وقتی نگاه می کنیم فقط در مراسمات وحرکت های رسمی حضور این عزیزان پررنگ است.
امام معتقد بود در این خطبه ها جنایات محمدرضا گفته شود آیا این روزها محمد رضامصداق ندارد؟اگر هست پس چرا از این تریبون ها فریادی بر علیه آنها بلند نمی شود؟واگر گاهی هم انتقادی میشود احساس می کنیم از تریبون یک جریان خاص است وشاید هم به این دلیل است که تاثیر گذاری چندانی نداردوالبته گاهی هم آنقدر کلی وسربسته مشکلات گفته میشودکه با نگفتن آن تنفاوتی نمی کند،نمی دانم چرا برخی از این عزیزان محور بودن را محافظه کاری معنا می کنند؟این دوستان نباید اجازه دهند مدیریت ائمه جمعه درشهرها به یک امر تشریفاتی ودکوری تبدیل شوداین همان خیال خامی است که عده ای روزی برای جایگاه ولایت فقیه داشندکه آن را به جایگاهی مثل پاپ تنزل دهند که البته با درایت رهبری شکست خورد اما این اتفاق برای برخی از ائمه جمعه ما درحال رخ دادن است وعلت آن هم دور شدن یا دور کردن آنها از تحولات اجتماعی است که بنظرم یکی از دلایل بی رغبتی مردم به حضور در نماز های جمعه همین مسئله است یعنی دغدغه مردم چیز دیگری است ووقتی به تریبون های نماز جمعه نگاه می کنندسخنان بی ربط به مسائل ومشکلاتشان را می شنوند، وجالب است برخی عدم حضورمردم را بامشکلات اقتصادی توجیه می کنند که مثلا چون تورم بالا رفته چون گرانی هست حضور مردم هم کم شده که بنظرم برخی اقایان می خواهند عملکرد ضعیف خودرا توجیه کنندچرا که در صحنه های دیگر انقلاب همین مردم با همین تورم وگرانی حضور دارنددرراهپیمایی روز قدس مردم روزه دار در گرما راهپیمایی می کنند اما نماز جمعه نمی آیند؟چند درصد از افرادی که درراهپیمایی۲۲بهمن حضور دارندبه نماز جمعه می آیند؟این چرا را متولیان امر باید پاسخ دهند.
بنظر حقیر ائمه جمعه اگر میخواهند جایگاه اصلی خودرا داشته باشند این امر باشنیده شدن یک سخن واحد از همه تریبون های نمازجمعه کشور میسر نمی شودبلکه لازمه آن این است که از مقلد سیاسی بودن خارج شوند ویک مجتهد سیاسی باشند،چرا که مدیریت جوان پرشور انقلابی با این روحیه محافظه کارانه واینکه مثلاهمیشه منتظرباشند رهبری در یک مسئله ورود کند بعدعزیزان ورود کرده وطوطی وار آنها را تکراروشروع به توجیه وتفسیر کنندامکان پذیر نخواهد بود وشاید یکی از دلایل فاصله گرفتن نسل جوان انقلابی با ائمه جمعه در برخی شهر ها همین رویه باشد که انشاله با این تغییر رویکرداین فاصله هم بهبود پیدا خواهد کرد.
نویسنده: امین اردشیری