به گزارش کازرون نگاه،به نقل از مشرق : منابع حدیثی اهل سنت به ذکر روایات فراوانی از نبی مکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله در فضایل و مناقب حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پرداخته اند که در زیر چهل روایت آن به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه آن حضرت نقل می شود.
گفتنی است که هر روایت در منابع متعددی آمده بود که ما تنها یک منبع را برای هر روایت ذکر کردیم.
۱٫ إذا کانَ یَوْمُ القیامَهِ نادى مُنادٍ: یا أَهْلَ الجَمْعِ، غُضُّوا أَبْصارَکُمْ حَتى تَمُرَّ فاطِمَه (کنز العمّال ج ۱۳ ص ۹۱ و ۹۳)
ـ روز قیامت منادی به اجتماع کنندگان در صحرای محشر اعلام می کند: چشم فرو بندید تا فاطمه عبور کند.
۲٫ کُنْتُ إذا اشْتَقْتُ إِلى رائِحَهِ الجنَّهِ شَمَمْتُ رَقَبَهَ فاطِمَه، (منتخب کنز العمّال ج ۵ ص ۹۷)
ـ من هر گاه مشتاق به بوی بهشت می شدم، گردن فاطمه را می بوییدم.
۳٫ حَسْبُک مِنْ نساءِالعالَمیَن أَرْبَع: مَرْیمَ وَآسیَه وَخَدیجَه وَفاطِمَه، (مستدرک الصحیحین ج ۳ باب مناقب فاطِمَه ص ۱۷۱)
ـ چهار زن برای شما (به عنوان الگو و بزرگی) کافی است: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
۴٫ یا عَلِی هذا جبریلُ، یُخْبِرنِی أَنَّ اللّهَ زَوَّجَک فاطِمَه، (مناقب الإمام علی من الریاض النضره: ص ۱۴۱)
ـ ای علی! جبرییل اکنون در پیشگاه من خبر می دهد که خداوند فاطمه را به همسری تو در آورده است.
۵٫ ما رَضِیْتُ حَتّى رَضِیَتْ فاطِمَه، (مناقب الإمام علی لابن المغازلی: ص ۳۴۲)
ـ تا فاطمه خشنود نمی شد من نیز خشنود نمی شدم.
۶٫ یا عَلِیّ إِنَّ اللّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فاطِمَه، (الصواعق المحرقه باب ۱۱ ص ۱۴۲)
ـ ای علی! خداوند به من فرمان داده است تا فاطمه را به همسری تو در آورم.
۷٫ إِنّ اللّهَ زَوَّجَ عَلیّاً مِنْ فاطِمَه، (الصواعق المحرقه ص ۱۷۳)
ـ خداوند فاطمه را به همسری علی در آورد.
۸٫ کُلُّ بَنِی أُمّ یَنْتَمونَ إِلى عُصْبَهٍ، إِلاّ وُلدَ فاطِمَه، (الصواعق المحرقه ص ۱۵۶ و ۱۸۷)
ـ فرزندان هر مادری به خانواده پدری شان منسوب می شوند مگر فرزندان فاطمه (که به پیامبر منسوب می شوند.)
۹٫ کُلِّ بَنِی أُنثى عصْبَتُهم لأَبیهِمْ ماخَلا وُلْد فاطِمَه، (کنز العمّال ج ۱۳ص۱۰۱)
ـ فرزندان هر زنی به دودمان پدری شان منسوب می شوند مگر فرزندان فاطمه (که به پیامبر منسوب می شوند.)
۱۰٫ أَحَبُّ أَهْلِی إِلیَّ فاطِمَه، (الجامع الصغیر ج ۱ ح ۲۰۳ ص ۳۷)
ـ محبوب ترین عضو خانواده ام فاطمه است.
۱۱٫ خَیْرُ نِساءِ العالَمین أَرْبَع: مَرْیَم وَ آسیه وَ خَدِیجَه وَ فاطِمَه، (الجامع الصغیر ج ۱ ح ۴۱۱۲ ص ۴۶۹)
ـ بهترین زنان عالم چهار تن اند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
۱۲٫ سیّدَهُ نِساءِ أَهْلِ الجَنَّهِ فاطِمَه، (صحیح البخاری، کتاب الفضائل، باب مناقب فاطمه)
ـ برترین زنان بهشت فاطمه است.
۱۳٫ إذا إشْتَقْتُ إلى ثِمارالجنَّهِ قَبَّلتُ فاطِمَه، (نورالأبصار ص ۵۱)
ـ هر گاه به میوه های بهشتی مشتاق می شدم فاطمه را می بوسیدم.
۱۴٫ کَمُلَ مِنَ الرِّجال کَثِیرُ، وَ لَمْ یَکْمُلْ مِنَ النساءِ إِلاّ أَرْبَع: مَرْیـــم وَ آسِیَه وَ خَدیجـــَه وَ فاطِمـــَه، (نور الأبصار ص ۵۱)
ـ مردان فراوانی به نهایت کمال رسیدند اما در میان زنان تنها چهار زن کامل شدند: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
۱۵٫ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ الجَنَّهَ: عَلیٌّ و فاطِمَه، (نور الأبصار ص ۵۲)
ـ علی و فاطمه نخستین کسانی هستند که وارد بهشت می شوند.
۱۶٫ أُنْزِلَتْ آیَهُ التطْهِیرِ فِیْ خَمْسَهٍ فِیَّ وَ فِیْ عَلیٍّ وَ حَسَنٍ و حُسَیْنٍ و فاطِمَه، (إسعاف الراغبین ص ۱۱۶)
ـ آیه تطهیر در باره پنج تن نازل شد: من و علی و حسن و حسین و فاطمه.
۱۷٫ أَفْضَلُ نِساءِ أَهْل الجَنَّهِ: مَرْیَمُ وَ آسیهُ وَ خَدیجَهُ وَ فاطِمَه، (سیر أعلام النبلاء: ج ۲ ص ۱۲۶)
ـ زنان برتر بهشت مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه هستند.
۱۸٫ أَوَّلُ مَنْ دَخَلَ الجَنَّهَ فاطِمَه، (ینابیع المودّه ج۲ ص۳۲۲ باب۵۶)
ـ فاطمه اولین فردی است که داخل بهشت می شود.
۱۹٫ المَهْدِیِ مِنْ عِتْرَتی مِنْ وُلدِ فاطِمَه، (الصواعق المحرقه ص۲۳۷)
ـ مهدی (موعود) از خانواده من و از فرزندان فاطمه است.
۲۰٫ إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ ، فَطـــَمَ ابْنَتِی فاطِمَـــه وَ وُلدَهـــا وَ مَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّار، فَلِذلِکَ سُمّیَتْ فاطِمَه، (کنز العمال ج۶ ص۲۱۹)
ـ خداوند عز و جل، دخترم فاطمه و فرزندانش و دوستدارانشان را از آتش جدا و دور نگه داشته است و از این رو فاطمه نامیده شده است.
۲۱٫ فاطِمَه أَنْتِ أَوَّلُ أَهْلِ بَیْتی لُحُوقاً بِی، (حلیه الأولیاء ج ۲ ص ۴۰)
ـ ای فاطمه! تو اولین عضو خانواده من هستی که به من ملحق می شوی.
۲۲٫ فاطِمَه بَضْعَهٌ مِنّی، یُریبُنِی ما رابَها، وَ یُؤذِینی ما آذاهَا، (سنن الترمذی ج ۳ باب فضل فاطِمَه ص ۲۴۱)
ـ فاطمه پاره تن من است. بی تابی او سبب بی تابی من و آزار او سبب آزار من است.
۲۳٫ فاطِمَه بَضْعَهٌ مِنّی یَسُرُّنِی ما یَسُرُّها، (الصواعق المحرقه ص ۱۸۰ و ۲۳۲)
ـ فاطمه پاره تن من است. خوشحالی او سبب حوشحالی من است.
۲۴٫ فاطِمَه سِیِّدهُ نِساءِ اهْلِ الجَنِّه، (صحیح البخاری ج ۳، کتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَه ص ۱۳۷۴)
ـ فاطمه، سرور زنان بهشت است.
۲۵٫ فاطِمَه بَضْعَهُ مِنّی فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِی، (صحیح البخاری ج ۳ کتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَه ص۱۳۷۴)
ـ فاطمه پاره تن من است. هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
۲۶٫ فاطِمَه خُلِقَتْ حورِیَّهٌ فِیْ صوره إنسیّه، (مناقب الإمام علی لابن المغازلی ص ۲۹۶)
ـ فاطمه حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است.
۲۷٫ فاطِمَه حَوْراءُ آدَمیّهَ لَم تَحضْ، وَلَمْ تَطْمِث، (الصواعق المحرقه ص ۱۶۰)
ـ فاطمه حوریه ای است در قالب انسان که حیض نمی بیند و استحاضه نمی شود.
۲۸٫ فاطِمَه بَضْعَهٌ مِنّی، یُؤْذیِنی ما آذاها، وَ یَنَصُبَنی ما أنَصَبَها، (مستدرک الصحیحین ج ۳ ص ۱۷۳)
ـ فاطمه پاره تن من است. آنچه او را آزار دهد مرا آزار می دهد و آنچه او را به رنج افکند مرا به رنج افکنده است.
۲۹٫ فاطِمَه بَضْعَهُ مِنّی ، یُغْضِبُنی ما یُغْضِبُها ، وَ یَبْسُطُنی ما یَبْسَطُها، (الجامع الصغیر ج ۲ ص ۶۵۳ ح ۵۸۵۹)
ـ فاطمه پاره تن من است. خشمناکی او سبب خشمناکی من و خشنودی او مایه خشنودی من است.
۳۰٫ فاطِمَه أَحَبُّ إِلیَّ مِنْکَ یا عَلِیّ، وَ أَنْتَ أَعَزُّ عَلَیَّ مِنْها، (منتخب کنز العمّال ج ۵ ص ۹۷)
ـ ای علی! فاطمه برای من از تو محبوبتر و تو برای من عزیزتر از او هستی.
۳۱٫ فاطِمَه بَضْعَهٌ مِنّی، وَ هِیَ قَلْبِیْ، وَ هِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبِیّ، (نور الأبصار ص ۵۲)
ـ فاطمه پاره تن من است. او قلب من و روح من است که در پیکرم قرار دارد.
۳۲٫ فاطِمَه سیِّدَهُ نِساءِ أُمَّتِی، (صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه، باب مناقب فاطمه)
ـ فاطمه سرور زنان امت من است.
۳۳٫ فاطِمَه شُجْنَهٌ مِنّی، یَبْسُطُنِی ما یَبْسُطُها، وَ یَقْبِضُنِی ما یَقْبُضُها، (مستدرک الصحیحین ج ۳ باب مناقب فاطِمَه ص ۱۶۸)
ـ فاطمه بخشی از وجود من است. آنچه او را خشنود کند مرا خشنود کرده و آنچه او را دلگیر سازد مرا دلگیر ساخته است.
۳۴٫ فاطِمَه بَضْعَهٌ مِنّی، یُؤلِمُها ما یُؤْلِمُنِی، وَ یَسَرُّنِی ما یَسُرُّها، (مناقب الخوارزمی ص ۳۵۳)
ـ فاطمه پاره تن من است. درد او درد من و شادی او شادی من است.
۳۵٫ فاطِمَه بَضْعَهٌ مِنّی، مَنْ آْذاهَا فَقَدْ آذانِی، (کنز العمّال ج ۱۳ ص ۹۶)
ـ فاطمه پاره تن من است. هر که او را بیازارد مرا آزرده است.
۳۶٫ فاطِمَه بَهْجَهُ قَلْبِی، وَابْناها ثَمْرَهُ فُؤادِی، (ینابیع الموّده ج ۱ باب ۱۵ ص ۲۴۳)
ـ فاطمه شادی قلب من است و دو فرزند او (حسن و حسین) میوه دل من اند.
۳۷٫ فاطِمَه لَیْسَتْ کَنِساءِ الآدَمیّین، (مجمع الزوائد ج ۹ ص ۲۰۲)
ـ فاطمه همچون دیگر زنان عالم نیست.
۳۸٫ فاطِمَه مُضْغَهٌ مِنّی، یَقْبِضُنی ما قَبَضَها، وَ یَبْسُطُنی ما بَسَطَها، (السنن الکبرى ج ۷ ص ۶۴)
ـ فاطمه پاره ای از وجود من است. آنچه او را غمگین سازد مرا غمگین ساخته و آنچه او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است.
۳۹٫ فاطِمَه إِنّ اللّهَ یَغْضِبُ لِغَضَبَکِ، (الصواعق المحرقه ص ۱۷۵)
ـ ای فاطمه! خدا با خشم تو خشمناک می شود.
۴۰٫ فاطِمَه إِنّ اللّهَ غَیْرُ مُعَذِّبِکِ، وَلا أَحَدٍ مِنْ وُلْدِکِ، (کنز العمّال ج۱۳ ص۹۶)
ـ ای فاطمه! خداوند تو و هیچ یک از فرزندانت را عذاب نخواهد کرد.