امروز:یکشنبه, ۴ آذر
تاریخ انتشار:2016-12-27

محمدمهدی اسدزاده؛

۹ دی؛ حماسه ای پس از عاشورا

می خواهم این بار از زاویه ای دیگر به ۹ […]

می خواهم این بار از زاویه ای دیگر به ۹ دی نگاه کنیم. زاویهای که با گذشت ۷ سال از این حماسه ملی دینی هرگز دیده نشد.

از دو زاویه و از دو منظر که در واقع قیاسی است برای این حماسه با حماسه های دیگر تاریخ شیعه.

۱- قیام توابین و مختار :

به شباهتهای این دو حماسه دقت کردهاید .

برای این که شباهت های آنها را با هم بیان کنم باید به ۱۰ سال قبل از فتنه ۸۸برگشت کنیم.

آری درست است سال ۱۳۷۸٫ و فتنه کوی دانشگاه. که اگر از آن حادثه عبرت گرفته بودیم فتنه ای دیگر جای مجال نمی یافت.

سال ۷۸ و در ایامی که آتش فتنه از سوی نیروهای سیا در ایران میرفت تا شعله ور شود؛ رهبری یک سخنرانی نمود و مردم به صحنه آمدند. در روز ۲۳ تیرماه؛ و حمایت خودشان را از رهبری و نظام اعلام کردند. در واقع به ندای هل من ناصر رهبری لبیک گفتند. و یک هفته نشده، فتنه خاموش شد.

اما در فتنه ۸۸ روزی که رهبری خطبه خواند:

روز تاسوعا چو شد رهبر خطیب

بانگ زد چون جد خود حیدر نهیب

من حسینی هستم عاشورانیم

بیم طوفان نیست من دریاییم

روزی بود که اصحاب فتنه را جمع کرده بود و  حجت را بر آنها تمام نمود.۱

و با این کار حجت بر همه تمام شده بود. دیگر جای تردید برای کسی نباید باقی میماند. اما در آن تاسوعایی که دشمن آمده بود تا سران سپاه امام را تطمیع کند فریاد “اَین عمار” شنیده نشد. و اگر در همان روزها لبیک گفته می شد این همه خسارات مادی و معنوی را نظام جمهوری اسلامی و مردم متحمل نمی شدند. در واقع در کربلای آن روز نظام جمهوری اسلامی، حسین بود که لب تشنه فریاد هل من ناصرش از زبان سید علی برخواست. (روز۲۹ خرداد ۸۸)

اما لبیک به این ندا ۶ ماه بعد شنیده شد. همان کاری که توابین انجام دادند.

پس از آن که امام خویش را در کربلا تنها و بی یار رها ساختند تا شربت شهادت نوشید.

گفتن این مساله بدان معنا نیست که این حماسه ارزشی نداشت. بلکه بدان معناست که اگر همان روز به ندای رهبرمان لبیک می گفتیم این همه خسارات را متحمل نمی شدیم. آن چنان که در فتنه ۷۸ با حضور به موقع خویش در ۲۳ تیر ماه فتنه را خاموش کرده بودیم. همچنان که آل امیه بعد از شهادت حسین بن علی با همین قیام ها کاخش ویران شد. اما باید گفت هر چند نوشدارو دیر رسید اما شانس آوردیم و خدا ما را یاری کرد که ان تنصروا ا… ینصرکم و یثبت اقدامکم.

۲- صفین:

فتنه ۸۸ شباهتی با یک حادثه دیگر هم دارد. جنگ صفین….

جنگ صفین را به دنبال جنگ جمل راه انداختند. که اگر خواصی چون طلحه و زبیر و عایشه در جمل علیه علی خروج نمی کردند معاویه نمی توانست علیه علی اقدامی کند. و اگر هم می کرد خساراتش از این مقدار کمتر بود.

هرچند امثال زبیر با آغاز جنگ و امثال طلحه در هنگامه جنگ به خطای خویش پی بردند اما دیگر دیر شده بود زیرا با شایعات و شبهه افکنی هایی که در ذهن جامعه اسلامی علیه امام خویش انداخته اند نه تنها راه را برای حرکت امثال معاویه باز کردند (که کینه دیرینه با اسلام داشتند) بلکه آحاد جامعه اسلامی را برای همیشه در شک و تردید و افتراق نگه داشتند.

در جنگ صفین، در ابتدای کارزار، امیرالمومنین حکمیت قرآن را پیش می کشد تا از بروز جنگ و درگیری جلوگیری نماید. اما معاویه به خیال این که قدرت بیشتری دارد و علی در نقطه ضعف است این امر را رد می کند. و زمانی که مالک را پشت خیمه اش می بیند قرآن را بر نیزه می سازند که آی حکمیت!!!

و حالا ….

هنوز نتیجه انتخابات اعلام نشده که چه عرض کنم؛ بهتر است بگویم هنوز انتخابات تمام نشده همین خواص جملی، شتر جمل را هی کردند.. تا اصحاب شام راه را این بار سریع تر بپیمایند و از این فتنه سوءاستفاده کنند.

هنوز بیش از ۲ روز از آغاز اعتراضات و اتمام انتخابات نگذشته بود که رهبری خود به حکمیت نشست و همه طرف های قضیه را فراخواند که حرف حسابتان چیست. اما متاسفانه فتنه گران نه در آن جلسه و نه پس از آن به گمان این که پیروز هستند حکیمت رهبری را مقبول ندانستند.

اما پس از دو سال از آن قضایا و در حالی که می رود اثری از آن ها و جریان سبزشان نباشد به ظلمی که علیه نظام جمهوری اسلامی کردند اعتراف می کنند ۲و از آن سو فراخوان نامه نویسی به رهبری و حکمیت ایشان را دارند۳. که این نامه ها چون همان قرآن هایی است که معاویه بر نیزه کرد.

اما از این سوی نیز کسانی دم از ایرانیت می زنند. که احتمالاً نقش همان اشعث ها را دارند بازی می کنند. هرچند به ظاهر سرباز ولایت خود را قلمداد نمایند.. و این امر بصیرت می خواهد که از این سوی نیز نلغزیم.

 ما سکوت کردیم هنگامه فریاد ولی امرمان و تنهایش نهادیم تا نظام را در کربلای فتنه شان، ذبح کنند و آن گاه در عاشورای حسینی لرزه بر اندام مان افتد؛ وقتی که می شنویم طلبه ای را در خیابان کتک زدند و عریانش ساختند….

وقتی بانوی محجبه ای را در عاشورا هتک حرمت کردند…

وقتی نامه های دروغین نوشتند و وقتی دروغ شان عیان شد در سکوت خبری خود تکذیبش کردند۴ که هم بگویند خود تکذیب کردیم و از آن سوی خوراک رسانه های شیطان را از دهان شان نگیرند که حقی دارند بر گردن آنان…

آری عاشورا به داد ملت رسید تا چشم ها باز گردد…

هرچند سربازان معاویه در لباس یاران علی در آمدند و کهریزک ساختند و ….

یاران چشم ها باز کنید تا حقایق را ببینید که ما در فتنه ۸۸ عاشورا نکردیم که در عاشورا ماندیم و سکوت کردیم تا عاشورا تکرار شود…

هرچند از مدعیان اصلاحات که در دوران حاکمیت شان علم عزای حسین را زیر پا نهادند و حسین را نه تشنه عشق الهی و خدمت و هادی امت که تشنه قدرت می خواندند… همان ها که عزای حسین را جهل خواندند و  سینه زدن را نه پاسداشت پیروزی خون بر شمشیر که شکست حسین تفسیر کردند… همان ها که در همین شهر خودمان به بازاریان و کسبه گفتند که در عاشورا و تاسوعا بازار تعطیل نکنید۵ و وقتی مردم تعطیل کردند و کسی حرکت آنها را به نقد کشید از او شکایت کردند. مدعیان آزادی بیان. نقدی کوچک را هم تحمل ننمودند. این امور از این آدم ها بعید هم نبود….

از ۹ دی باید عبرت گرفت. نه آن که بر آن غره شد.

پینوشت:

۱-دعوت رهبری از کاندیداها و جلسه با نمایندگانشان ۲۶ خرداد ۸۸

۲- خاتمی؛ سایت بالاترین تیر ۹۰

۳-سایت محمد نوریزاد نامه ۱۵

۴- مهدی کروبی روزنامه اعتماد آذر ۸۸

۵- فرمانداری کازرون محرم ۸۱

محمدمهدی اسدزاده

برچسب ها : ، ، ،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *