امروز:یکشنبه, ۴ آذر
تاریخ انتشار:2016-12-09

گفتگو ؛

عبدالنبی سروآزاد که اخیرا داعش او را ربوده بود توسط نیروهای سپاه قدس آزاد شد

بعد از ۱۳روز یه شماره عراقی ۲بار بهم تک زنگ زد بهش زنگ زدیم پشت خط پدرم بودخیلی گریه میکرد بهش گفتم بگو کجایی تا بیایم دنبالت ….

مصاحبه زیر توسط کانال تلگرامی “کمارج  مهد شیران “تنظیم شده است که بخشی از آن نیز توسط سایت خبری جام نیوز منتشر شده است و کازرون خبر بدون تائید یا رد ماجرا ، آن را منتشر می کند .

 

داستان ربوده شدن شدن آقای عبدالنبی سروآزاد توسط وهابی ها در عراق

عبدالنبی-سروازاد

واقعه ای سخت برای خانواده سروازاد و اهالی کمارج که پایانی شیرین داشت

تاریخ تولد  ۱۳۴۳/۶/۱

متن پیش رو مصاحبه کانال «کمارج مهد شیران» با خانواده آقای عبدالرحمن سروآزاد می باشد
ابتدا تبریک میگیم برگشت پدر عزیزتان را
?تاریخ سفرتون رو میشه بیان کنید

?خانم سروازاد:  ۲۴ابان

?جریان عراق رو میشه توضیح بدین

?ما همه خانوادمون رفتیم برای زیارت بعد از تموم شدن زیارت ما در کربلا؛پدرم به ما گفت شما بمونیند نجف تا من برم سامرا و کاظمین زیارت کنم و بیام
صبح روز ششم رفت قرار شد تا عصر یا شب برگرده تا روز بعدش برگردیم ابادان
بعد که رفت دیگه نیومد
ما ۳روز منتظرش موندیم خبری ازش نشد
دیگه نمیتونستیم بیشتر منتظر بمونیم
و هیچ خبری از بابامون نشد به ناچار راه وطن رو در پیش گرفتیم اما روی برگشتن نبود!!!!!!

?سخته ؟
?خیلی خیلی خیلی

?اولین خبری که از پدر گرامیتون شد رو بیان کنید.

?بعد از ۱۳روز یه شماره عراقی ۲بار بهم تک زنگ زد بهش زنگ زدیم پشت خط پدرم بودخیلی گریه میکرد
بهش گفتم بگو کجایی تا بیایم دنبالت
گفت خودمم نمیدونم کجام
گفت نمیدونم کجام بعدش قطع شد
شب دوباره ساعت ۱ زنگ زد عمو رحمان(حاج رحمان سروازاد) گوشیو ازم گرفت با پدرم حرف زد
عمو رحمان به پدرم گفت بگو دقیق کجایی بابام گفت نمیدونم کجا هستم و هر روز جابجامون میکنند
عمورحمان بهش گفت این شماره عراقیه مال کیه
بابام گفت
مال کسی هست ک مارو دزدیده
بعد گوشی قطع شد هرچی زنگ زدیم جواب نداد که نداد???

?آیا تو این مدت شماره ای که تماس گرفتند روشن بود و یا شما ردیابی کردید شماره رو؟؟

?بله همون شب عموم با عمو چنگیز(آقای چنگیز منتصر) هماهنگ کردند و شماره رو به برادر خانمشون جناب عبدالکریم پناهی دادند جهت ردیابی

?جریان ربوده شدنشون رو بیان کنید

?همون روزی ک رفته بود سامرا و کاظمین بعد ک میخواست برگرده نجف یه ماشین ون ایستاده بود که میگفت مجانی میبرمتون نجف
پدرم و ۱۱نفر دیگه سوارماشین شدند
راننده که عراقی بود بهشون گفته بود شما زائر امام حسین هستید میخوام ببرمتون خونه و بهتون غذا بدم و نماز بخونید و استراحت کنید مسافرا هم قبول کردند بعد ماشین رفت تو یه روستا
یه نفر هم صندلی اخر نشسته بود ک با راننده همدست بود
اونیکه نفر اخر نشسته بود یه اسپری تو ماشین میزنه که مسافرا گیج بشن
بعد بردنشون تو خونه
با ماشین رفتن تو حیاط
در حیاطو روشون قفل کردن
وقتی در رو قفل کردند پدرم متوجه شد که اونها دشمن هستند
وقتی از ماشین پیاده شدن همشون گیج بودند و نمیفهمیدند کجا دارن میرن
وقتی از ماشین پیاده میشدن میزدن تو کمرشون و میگفتن ک سریع تر پیاده بشید
۱۳روز اونجا اسیر بودن ولی مرتب جابجاشون میکردن

?یه سوال دیگه چطوری با شما تماس گرفتند یعنی از کجا گوشی تهیه کردند؟

?اون وهابیه ک گوشیشو داد به بابام تا با ما تماس بگیره ایرانی بود و بچه خرم اباد بود..خودش  به پدرم گفت من بچه خرم اباد هستم و قاچاقی رفتم عراق برای کار  که دیدم همدست شدن با وهابی ها  خیلی درامدش بالا هست
خرم ابادیه از پدرم پرسید ساکن کجا هستی پدرمم گفت کمارجی اما ساکن ابادان بعد ازش پرسید تو کلانتری کسی به اسم رضایی میشناسی بابام گفت دوستمه بعد اونم زنگ زده بود به رضایی گفته بود سروازاد میشناسی رضایی گفته بود سروازاد رفیقمه و خیلی هواشو داشته باشین مواظبش باشید‌
بعد خرم ابادیه که فهمید پدرم با رضایی دوست هست بهش گفت نمیذارم بهت آسیب برسه و تا ۷_۸ روز دیگه یکاری برات میکنم   بعدش ب پدرم گفته بود ماشینایی که اینجا هستند همشون سرقتی هستند و بعضیاشون سوئیچشون داخلشون هست من میرم نگاه میکنم هرکدوم سوئیچش داخلش بود بهت اشاره میکنم سریع سوار شو و فرار کن برو
ولی تا قبل از اینکه فرار کنه مامورا رسیدن و نجاتشون دادند

?گروگان گیرها داعشی بودند یا نه!!

?خیر وهابی بودند اما گروگانها را میفروختند به داعش و پولشو دریافت میکردند

?مامورهایی که آزادشون کردن عراقی بودن یا ایرانی؟؟

?هم عراقی بودند هم ایرانی

4 پاسخ به “عبدالنبی سروآزاد که اخیرا داعش او را ربوده بود توسط نیروهای سپاه قدس آزاد شد”

  1. محمد گفت:

    از کازرون نگاه بلعیده این مسائل رو خبری کنه

  2. Hesam گفت:

    عجب داستان با حالی! لابد اون اسپری، حشره کش بوده! خخخخخخخ
    ملت بیکارن، برای خودشون داستان سرایی میکنن. البته فکر کنم دو سه خط آخر داستان رو یادتون رفته بنویسید:
    دیگه همینجا بود که آقای سروآزاد از خواب پرید و یک لیوان آب خورد و خدا را شکر کرد که خواب بوده. والسلام.

  3. کریمی گفت:

    نکنه ایشون و یا اعضای خانواده اش تصمیم دارن در انتخابات شرکت کنند ! آخه اگه داعش ایشون را ربوده بود به این آسانی آزاد می کرد ؟ یعنی اعضای داعش و یا وهابیون مرتبط با آنان ، اون هم در عراق ، این قدر آدم های دل رحم و مهربانی هستند که به خاطر رفاقت با یک فردی مثلا به نام رضایی در خرم آباد ! گروگان هایش را به این آسانی آزاد کنه ! از مدیر محترم سایت کازرون نگاه انتظار می رود با نگاه عمیق تری نسبت به انتشار اخبار اقدام نماید ؟ داستانی که مخالف عقل ، منطق و واقعیت است را چرا منتشر می کنید و اعتقادات مردم را به بازی می گیرید ؟؟!

  4. جوکار گفت:

    این مطالب بیش تر به یک داستان بافته شده شباهت دارد تا واقعیت ! جهت اطلاع هم شهریان عزیز ، با برادران سپاه و مسئولین ایرانی مربوطه در کشور عراق در این باره صحبت شده همه ی آنان با قاطعیت این آدم ربایی را تکذیب کرده اند . خوشبختانه علی رغم مشکلات امنیتی زیادی که در عراق وجود داشته اما به دلیل توجهات امام حسین ع و ایمه اطهار و همچنین هوشیاری نیروهای امنیتی ایران و عراق ، امسال تمام امور اربعین با سلامت کامل به پایان رسید و اگر فاجعه حله اتفاق نیفتاده بود می توانست ادعا نمود که یکی از باشکوه ترین مراسم تاریخ به وقوع پیوسته است . لطفا با این ادعاهای خلاف واقع مردم را نسبت به خانواده های عراقی بدبین نکنید ، شما می توانستید داستان بهتری را مطرح کنید که هم به واقعیت نزدیک تر باشد و هم داعش را تقویت نکند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *