به قلم: امان اله دهقان فرد
چکیده: واقعه ی کربلا، فراز و نشیبِ آن دشتِ پُر درد و بلا، چگونگی شهادتِ اطفالِ معصومِ سیدُالشهدا ع، خطبه های عالِمانه و فصیحانه ی زینب کُبرا، دفاعِ جانانه ی یارانِ اندکِ حضرتِ آقا از دینِ خدا، اشتباهاتِ نابخشودنیِ بعضی اصحابِ رسول الله، اقداماتِ آگاهانه ی برخی رَجّالِه های مسلمان نما، توطئه های پشتِ پرده ی نفوذی ها، حکومتِ فرومایگان و نشستنِ جاهلان در جایگاه عَلیِّ اَعلی، فریفته شدنِ برخیپیشگامان به زرق و برقِ دنیا، قطعِ رابطه ی مردم با وَلیِّ صُلَحا و فُقَها، انجمادِ مغزها و سیاهیِ قلبِ مدعیانِ صفِ اول ها!؟، برتریِ شعارها بر شعورها، تعطیلیِ کلاس درسِ وصیُّ الاوصیا، فراموشیِ وصیت، نصیحت و سخنانِ اشرف الانبیاء، رویِ کار آمدنِ ثروت مندان، قدرت داران، چاپلوسان و در مقابل، کنار گذاشتنِ راست گویان، عِزَّت طلبان و خدا محوران از جایگاه تصمیم گیران و تصمیم سازان، بی بصیرتیِ جمعی از شیعیان، فتنه سازی های فتنه گران، کج فهمی های منحرفان، بی تفاوتیِ اکثریتِ زُبدِگان به اتفاقاتِ جهان اسلام، تنهاییِ فرمانده در وسطِ میدان و نتیجتا پُر خون شدنِ زمینِ نینوا از رگهای گردنِ هفتاد و دو شهیدِ خاندانِ امام و.. تنها بخشی از صحنه های موجود و عواملِ پدیدآورنده ی سرگذشت تاسوعا و عاشورا است. با توجه به لزومِ واکاویِسازَندِگانِ واقعه ی کربلا و شناختِ بیش ترِ سازِش کاران این فاجعه ی فراموش نَشدنیِ دنیا، مطالبی مورد اشاره قرار می گیرند.
اول- صحنه های کربلا و عرصه های عاشورا، نه محصولِ یک سال و چند دهه قبل تر، بلکه حاصلِ چند قرن، پیش تر! و درست از هنگامه ای که نشان و * نشانه* هایی از سیرت و صورتِ ختم المرسلین، چگونگیِ ظهور اسلام راستین و پایانِ راهِ جن و انسِ شیاطین، توسطِ انبیای عِظامِ پیشین مطرح گردید و البته همین امر تا اندازه ای به تَحَرُّکِ شاخک های دشمنانِ دینِ خدا و زمینه چینی آن ها برای جلوگیری از طلوع خورشید رسول الله انجامید.
دوم- گر چه پیشْ تحرکاتِ طراحانِ واقعیِ کربلا، حتی قبل از اعلامِ عمومیِ وحی توسط رسول الله به انجام رسیده بود در عین حال اما، نقشِ منافقین و منحرفینِ نفوذی در بین اصحاب مسلمین و اقداماتِ مخفیانه ی آنان میانِ بعضی جاهلانِ خارج از مسیرِ دین، نقشی اساسی و تاثیری بنیادین بر این واقعه ی غم انگیزِ تاریخی ایفا نموده است .
سوم- سازش کاریِ سازش کاران و نقش آنان در تحمیلِ حَکَمیت بر مولای متقیان، قبولاندنِ صلح بر امام حسن علیه السلام، جمع آوریِ نیرو و ساز و برگِ نظامی مقابلِ سیدِ جوانانِ بهشتیان، غصبِ جایگاهِ حاکمیتِ امامان بینِ مسلمانان، تضعیفِ اعتمادِ معتقدان به اصولِ بر گرفته از قرآن، سوء استفاده از لباس مقدس اصحاب و یارانِ خاص پیامبر اسلام و.. غیرِ قابل انکار بوده و طبیعی است که بخش عمده ای از مشکلات شیعیان و پیروانِ سایرِ مذاهب نیز بر اثر اقدامات و فعالیت های همین دسته از سازش گران به وجود آمده است .
چهارم- گر چه واقعه ی عاشورا و تاسوعای سال شصت و یکِ هجرت و تقابلِ دو اردوگاهِ کم تعدادِ حسینی و پُر افرادِ یزیدی. به ظاهر، پایان یافته!، در عین حال اما یادمان بماند که آهنگِ مظلومیت سیدالشهدا علیه السلام، فریادِ تنهاییِ امامِ سومِ شیعیان، ناله های سوزناکِ کودکان و زنان، عزادار شدنِ عرشیان، فرشیان، ملائک و فرشتِگان، اشکْ باریِ چشمانِ محرومان، مظلومان و مستضعفانِ جهان، بی تابی های مادرِ سادات، زهرایِ شهیده، و فاطمه ی صِدّیقه، دُختِ پیام آورِ آخرالزمان، بی آبروییِ خاندانِ ظلم و جور و عُدوان تا پایانِ عُمر انسان و رُسواییِ سازِش جویان و دنیا زَدِگان عالَم اسلام و.. همچنان زِنده بوده و به عنوانِ الگویی برای نسلِ بَشَر و رهایی آنان از بَندِ سِتَم، همیشه نیز پا بَر جا باقی خواهد ماند.
پنجم- غوغایِ آقا زاده و دخترزاده ها، رسواییِ برخی فرزندانِ اصحاب و یارانِ رسولِ خدا در ایجادِ واقعه ی کربلا و حادثه ی عاشورا، تاثیرِ لُقمه های حرام و هم نشینی با عواملِ نفوذی ها، کج فهمی، بی بصیرتی، بد تدبیری، ناامیدی و هم پیالِگیِ خواص با یهودی ها و مسیحی ها، فریفتِگیِ دستگاهِ حاکمیتِ اسلامی توسط سازمان های جاسوسیِ صهیونیست های آن روزها و بالاخره نا توانیِ مسلمان ها و بعضی از شیعه ها در تشخیصِ جُداییِ مسیرِ نورانیِ سیدالشهدا از راهِ انحرافِ بنو امیه و بنی سُفیان ها و.. تنها بخشی کوچک از عواملِ به وجود آورنده ی سرزمین نینوا و یتیمیِ آلُ الله و بیتِ گرامیِ رسولِ خدا بوده است .
سخنی دیگر، وارسیِ اعماقِ تاریخ، بازبینیِ زوایایِ دوره های اسلام و جستجو در لابلایِ اتفاقاتِ تلخ و نازیبای عالَمِ شیعیان نشان می دهد که هر کُجا و هر زمان، پایِ سازِش ورزان ، دنیا طلبان و مَنفعت جویان به دنیایِ سیاست و نِگاهِ مَردانِ مکتب باز شد، دُرست از همان نُقطه نیز انحرافِ از دین و ابتذالِ در اعتقاداتِ این دسته از معتقدین نیز آغاز گردیده و به همین جهت است که حسین ابن علی و یارانش نه مذاکره با نمایندگانِ یزیدی را پذیرفتند و نه هم به قول و قرارهایشان تن دادند!، ای کاش کربلا، عاشورا و اتفاقاتِ پیرامونیِ آن را، همان گونه که سیدالشهدا ع می خواست می فهمیدیم! و ای کاش به جایِ توجیهِ سازش کاری با دشمنانِ دین، از طریقِ پیمان نامه ی امام حسن (ع)، به درس آموزی از عاشورایِ حسین (ع) می پرداختیم گر چه هم صلح و هم جنگِ حَسَنِیْن (ع) دو رویِ *یک وظیفه * بوده اند .
امان الله دهقان فرد
۱۳۹۸/۶/۱۴