امروز:یکشنبه, ۴ آذر
تاریخ انتشار:2017-02-15

فرجاد عباسی؛

طب سنتی اسلامی طب برتر

محقق و مدرس طب سنتی-اسلامی، کارشناس ارشد طب سنتی اسلامی و عضو موسسه تحقیقات حجامت ایران

طب سنتی-اسلامی بر پیشگیری و بهداشت  قبل از درمان تاکید دارد و جسم و روح را با یکدیگر در ارتباط می داند. اما این بدان معنا نیست که در درمان، حرفی برای گفتن نداشته باشد. اگر نگاهی به تمدن اسلامی داشته باشیم در می یابیم که علم طب همواره از جایگاه رفیعی در بین مسلمانان برخوردار بوده است. بی شک از مهمترین علل توجه مسلمین به دانش طب،توجه  پیشوایان دین به این دانش ارزشمند بوده است. در حدیث (العلم علمان، علم الابدان علم الادیان)از پیامبر اکرم(ص)،دانش طب هم تراز با علم دین و در کنار آن مورد توصیه قرار گرفته است. در حقیقت وجود ذی جود چهارده معصوم (ع) علاوه بر توجه به رشد روحی و معنوی افراد، با توصیه های طبی، مردم را در حفظ سلامت جسمشان یاری نموده اند. کتاب هایی چون طب النبی،طب الائمه، طب الصادق، طب الرضا و هزاران حدیث دیگر، شاهد بر این مدعاست.

آن طب سنتی که رازی و بوعلی سینا مروج آن بود، نگاهی کل گرا و جامع نسبت به درمان بیماریها دارد، درحالی که طب شیمیایی نگاهی جزگرا وسطحی در درمان بیماریها دارد. لذا همیشه طب سنتی با طب شیمیایی سر جدال داشته اند. طب شیمیایی، تنها از یک سوم علم که همان حس و تجربه است، بهره می برد اما طب سنتی-اسلامی علاوه بر تجربه ای هزاران ساله، از علوم عقلیه و شهودیه نیز برخوردار است، مواد موجود در طب شیمیایی، داروهای شیمیایی هستند و طب سنتی-اسلامی برای پیشگیری و درمان، متوسل به شناسایی مزاج بیمار، تجویزو ترکیب حکیمانه گیاهان ، رفتارهای درمانی  همچون حجامت، فصد، زالودرمانی ،ماساژ واز این قبیل می شود. البته باید متذکر شد که مصرف نابجا و افراطی گیاهان دارویی تجویز شده توسط برخی طبیب نماها نیز مانند داروهای شیمیایی، عوارض قابل توجه بدنبال دارند.

طب سنتی می گوید که اکثر بیماریها به دلیل به هم خوردن تعادل در بدن ایجاد می گردند. پس طبیب باید سعی کند تعادل را در بدن برقرار سازد، طبع و مزاج بیمار را بررسی کند و سلولها را از سموم و بیماریها پاکسازی نماید، تا سلامتی حاصل گردد. سلاح های طب سنتی همچون شمشیر می مانند که اگر در دستان حکیمی مجرب قرار بگیرد، فقط  بر پیکر دشمنان فرود می آید و آنها را از پای در می آورد اما طب شیمیایی که سلاحی جز داروهای شیمیایی در اختیار ندارد، شاید بتواند علامت بیماری را از بین ببرد ولی درعوض بیماری از چند جای دیگر بدن، سربرآورده و ظاهر می شود. در واقع چنین داروهایی به سلول های سالم بدن آسیب وارد می سازند همچنانکه بمب شیمیایی به مردم بیگناه و غیرنظامی صدمه می زند. از این رو، داروهای شیمیایی را می توان به چهاردسته کلی تقسیم کرد: مسکن ها، دارونماها، مریض تر کننده ها و آنتی بیوتیک ها که در ادامه توضیح مختصری داده می شوند.

۱-مسکن ها:مثل قرص استامینافن کدئین که فقط مدت کوتاهی درد را ساکت می کند، اما از یک طرف قادر به ریشه کن کردن درد و بیماری نیست و از طرف دیگر بیمار را نسبت به بیماری خود، بی توجه می کند و این بی توجهی موجب تشدید بیماری فرد می شود. گذشته از آن، به کبد فرد صدمه زیادی وارد می نماید.

۲- دارونما ها: مثل کورتون ها که سرکوب کننده سیستم دفاعی بدن هستند و علاوه بر داشتن عوارض زیادی چون تخریب بافت معده و پوکی استخوان، اعتیادآور بوده و به راحتی نمی توان مصرفش را قطع کرد.

۳-مریض تر کننده ها:مثل قرص وارفارین(یا آسپیرین) که عوارض آن بسیار بیشتر از خاصیت درمانی اش می باشد. از عوارض آن می توان به خونریزی های گوارشی،حساسیت مفرط، ناراحتی های پوستی،ریزش مو،اسهال،یرقان،اختلال در عملکرد کبد،تهوع ،استفراغ، التهاب لوزالمعده و غیره اشاره کرد.

۴-آنتی بیوتیک ها:مثل کپسول آموکسی سیلین که علاوه بر تاثیرات سؤ بر روی معده، میکروب های مفید روده را از بین می برد.و ازآن بدترمثل تزریق پنی سیلین ها که نوعی آنتی بیوتیک هستند و هرچند مدت یک بار،جان یک یا چند ایرانی را می گیرد و مافیای پزشکی هربار یا مانع انتشار خبر مرگ بر اثر تزریق پنی سیلین می شوند یا با نسبت دادن مرگ به چیزی دیگر، اذهان عمومی را فریب می دهند. واین درحالی است که با مصرف برخی دمنوش های گیاهی و بکار بستن تمهیدات خاصی در طب سنتی-اسلامی می توان  هم مستقیما عفونت را ریشه کن کرد و هم سیستم ایمنی فرد را به قدری قوی ساخت که اغلب میکروب های بیماریزا براحتی سرکوب گردند.

حکیمان ایران زمین همچون رازی و بوعلی سینا معتقد بودند اگر طبیب، درمان بیمار خود را از اصلاح غذای او آغاز نکند، گویی بر کشتن وی جرأت یافته است. مهمترازهمه، نماینده رسمی حق، حضرت امام صادق(ع) در این باره می فرمایند: غذای تو، دوای تو باید باشد. یعنی به گونه ای خوردنی ها و آشامیدنی ها را انتخاب و میل کنیم که علاوه بر نقش غذایی در بدن، عملکرد اصلاحی و دارویی نیز داشته باشند.

با توجه به مقدمات فوق الذکر، مطلب مهمی که لازم است با صراحت بیان شود این است که امروزه کم نیستند کسانی که خود را به صرف داشتن مدرک، پزشک می دانند، ولی از دو جهت با پزشک راستینی چون بوعلی سینا متفاوت هستند. اول اینکه به زبان علمی و رسمی زمان خود(زبان انگلیسی)تسلط کافی ندارند و به تبع آن از انجام تحقیقات طبی و تبادل اطلاعات در سطح جهانی بازمانده اند. دوم اینکه اطلاعات تغذیه ای آنها بسیار ناکافی است و از این حقیقت غافلند که با بکار بستن اصول طب سنتی-اسلامی می توان ابن سیناوار بسیاری از امراض را با هزینه کمی ریشه کن کرد.

برای درمان به وسیله طب سنتی باید به طبیب طب سنتی مراجعه شود. طبیب طب سنتی کسی است که از عناصر اربعه،اخلاط اربعه، طبع ها،تن و بدن انسان و… اطلاع کافی داشته باشد، خداترس باشد،برای رضای خدا درمان کند،غذاها،گیاهان و آب وهوا را بشناسد و خواص و مضرات هر کدام را بداند. بنابراین لزوما کسانی هم که مدرک دارند شاید نتوانند به این مهم دست یابند. بنابراین در انتخاب طبیب نباید صرفا به ظاهر و مطب ومجوز توجه کرد.

یکی از نامهای مبارک حضرت باری تعالی، طبیب به معنای پزشک می باشد و حضرات معصومین (ع)در جاهای مختلف فرموده اند:نحن طبیب الاطبا(ما پزشک پزشکانیم). لذا کسانی که لقب پزشک یا طبیب را یدک می کشند باید علاوه بر داشتن تقوای الهی، عمل به احادیث طبی و پزشکی معصومین را سرلوحه کار خود قرار دهند.

لازم است تصریح شود که تاکید برطب سنتی-اسلامی به این معنا نیست که علم مدرن را کنار بگذاریم، بلکه باید علم مدرن را درخدمت طب سنتی-اسلامی قرار داد و با بهره گیری از امکانات مدرن، آن طب مقدس را به روز کرد. لذا طب سنتی-اسلامی مبتنی بر تحقیقات جدید، باید در دستور کار قرار گیرد.

خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از یک طرف برخی پزشکان مسلمان و متعهد، دست به تحقیقات در زمینه طب سنتی-اسلامی زده اند و درمان های طب سنتی-اسلامی را در اولویت نسخ تجویزی خود قرار داده اند و حتی رفتارهای درمانی طب سنتی-اسلامی همچون حجامت را در مطب خود انجام می دهند و از طرف دیگر برخی ازپزشکان جراح، طی سالهای جنگ تحمیلی با انجام عمل های متعدد برروی خیل مجروحین، به مهارت و تجربیات ارزنده ای دست یافتند. البته معلوم نیست در انتقال این تجربیات تا چه حد موفق بوده اند. حال فرض می کنیم که در این زمینه موفق بوده اند و جراحان زبردستی را تحویل جامعه دادند و می دهند. اما سؤال اینجاست که وقتی  بتوان گره بسیاری از بیماریها را براحتی با دست طبیبان طب سنتی-اسلامی باز کرد، چرا برای باز کردن گره بیماریها، متوسل به دندان تیز و برنده پزشکان شیمیایی و جراح شویم و بدین ترتیب، نه تنها درد وعوارض زیادی برخود تحمیل کنیم، بلکه پول بسیاربیشتری نیزهزینه کنیم. به عنوان مثال با بکار بستن دستورات طب سنتی-اسلامی می توان به راحتی عفونت های داخلی چون گلودردها و سرماخوردگی ها را درمان کرد، گرفتگی عروق کرونر قلب را برطرف کرد، یا مانع بروز بیماریهای چشمی از جمله آب مروارید و ضعف بینایی شد، طوری که دیگر نیازی به عمل جراحی نداشته باشیم و در نتیجه از خطرات احتمالی و هزینه های اضافی در امان بمانیم.

یکی از سلاح های مهمی که در خدمت طب سنتی-اسلامی است،  گیاهان یا گیاه درمانی می باشد. این اسلحه در بسیاری از ممالک پیشرفته و توسعه یافته بصورت رسمی و گسترده بکار گرفته شده است اما در کشور ایران تا کنون و رسما به این نعمت خدادادی بها داده نشده است. شاید علت این اتفاق نا مبارک، کاسه از آش داغ تر شدن برخی از پزشکان ایرانی باشد، چرا که اصول پزشکی جدید، میراث پزشکان غربی قرن نوزدهم و بیستم میلادی است. اما از اواخر قرن بیستم تا به امروز،پزشکان غربی به طرز حیرت آوری از طب سنتی کشورهای متمدن شرقی وطب اسلامی استقبال کرده و به همان نسبت از داروهای شیمیایی فاصله گفته اند. به عنوان مثال در کشور آمریکا قانونی برای گسترش مصرف گیاهان دارویی تصویب شده و به اجرا در آمده است که به موجب آن اگر حداقل هفتاد درصد از داروهایی که پزشک برای بیمار تجویز می کند گیاهی یا دارای منشا گیاهی نباشد، بیمار می تواند از پزشک شکایت کند. تاسیس دانشکده طب اسلامی در شهر نیویورک آمریکا و همچنین ایجاد صدها مرکز درمانی گیاهی در کشورهای پیشرفته اروپایی گواه بر استقبال دولت های غربی از شیوه های درمانی طب سنتی است. جدیدترین آمارها نشان می دهد که سرانه مصرف گیاهان دارویی در آمریکا سالانه ۵/۲ کیلوگرم است اما درایران فقط ۲۵ گرم می باشد که این یعنی آمریکا یی ها ۱۰۰ برابر ایرانیها گیاه دارویی مصرف می کنند. نتایج یک نظر سنجی که چهل سال پیش در آلمان انجام شد حاکی از آن است که گرایش مردم آلمان به طب گیاهی روز به روز افزایش می یابد به گونه ای که از هر دو آلمانی یک نفر از طب گیاهی برای درمان استفاده می کند و همچنین تنها هشت درصد از اطبای آلمانی تمایل به کاربرد گیاهان دارویی و داروهای گیاهی ندارند و از۱۲۶هزار نوع داروی مجاز به فروش در آلمان ۹۰ هزار نوع آن دارای منشا گیاهی هستند.

در رابطه حفظ سلامتی بوسیله گیاهان دارویی، مجله سازمان بهداشت جهانی در مورخه اول ژوئیه۱۹۷۸ می نویسد:( مواد شیمیایی داروها به بدن انسان صدماتی زده و اثرات نامطلوبی ببار آورده است و همین امر باعث شده که مردم از آنها روی گردان شوند و به طرف داروهای گیاهی علاقه بیشتر نشان دهند. دانش جدید نتایجی را که انسان انتظار داشته، برآورده نکرده است زیرا سالانه بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر از افراد بستری شده در بیمارستان های آمریکا را مبتلایان به عوارض جانبی حاصل از مصرف داروهای شیمیایی تشکیل می دهند. به عبارت دیگر داروهای جدید که بهتراست آنها را سموم مخفی بنامیم کاملا مرموزانه، اقتصاد و نیروی انسانی و بهداشت مردم را سریعا به پرتگاه فنا می کشاند.) اخیرا هم دکتر لانکتوت، پزشک کانادایی در کتاب خود با نام مافیای پزشکی، پس از تجربیات گوناگون به این باور رسیده است که ۷۵ درصد از پولی که در نظام سلامت جدید خرج می شود، غیرضروری است و به درد سلامتی نمی خورد. او نام نظام فعلی را نظام بیماری(بجای نظام سلامت) می گذارد و بیان می کند:(اگر هم طبیبان و هم بیماران ناراضی هستند،پس کس دیگری باید خوشحال باشد که موجب شده این نظام، دائمی شده و در تمام  دنیا گسترش یابد، همان کسی که از آن سود می برد. رسما به ما گفته می شود که این نظام، در خدمت بیماران است اما در عمل در خدمت صنعتی است که آن را با ریسمان هایی نگه داشته و یک نظام بیماری را به سود خود تداوم می بخشد. ما آن را مافیای پزشکی می نامیم.)

خوشبختانه در اکثر کشورهای شرقی و غربی، طب سنتی،طبیعی و گیاهی با حمایت دولت ها در حال گسترش می باشد اما در ایران اقدامات مغرضانه ایی از جانب برخی بر ضد طب سنتی-اسلامی صورت  گرفته و می گیرد؛ یکی از آن اقدامات، طرح پزشک خانواده است. در حقیقت طرح پزشک خانواده یک برنامه خطرناک است که اگر گسترش و تداوم بیابد، تیشه به ریشه درخت طب سنتی-اسلامی می زند و درنتیجه، شجره طیبه طب سنتی-اسلامی که توسط انبیا، معصومین(ع) و حکمای بزرگی چون رازی و ابن سینا کاشته و آبیاری شده است، برای همیشه خشک می شود. در همین رابطه و به منظور کم کردن نگرانی جامعه ، یکی از مقامات وزارت بهداشت، عنوان می کند که به پزشکان خانواده در زمینه طب سنتی آموزش داده می شود. این مقام مسئول از این حقیقت غافل است که یک فرد باید حداقل ده سال به طور مستمر در زمینه طب سنتی-اسلامی تحقیق، تفحص وآزمایش کند تا شاید به درجه ایی از اجتهاد در این طب مقدس برسد. اینکه برخی از پزشکان  طب شیمیایی تحت عنوان پزشک خانواده و با برخورداری از اعتبارات دولتی، ژست حکیم بخود بگیرند و بدون مطالعه و تحقیق و لحاظ کردن  ظرایف طب سنتی-اسلامی ، داروی گیاهی و گیاه دارویی تجویز کنند، خیانتی دیگر به بیماران است.

بنابراین و با توجه به سخن ارزشمند رهبر فرزانه  انقلاب(مدظله) که فرمودند:( دغدغه قلبی امروز من، طب اسلامی ایرانی است، به آن بپردازید)، از مسئولین ذیربط انتظار می رود که با لغو کردن طرح پزشک خانواده، این خطر بزرگ را برطرف کنند چرا که به موجب چنین طرحی، طب شیمیایی رواج داده می شود و مردم تشویق به مراجعه بیش از حد به پزشکان بی اطلاع از مبانی عمیق و ظریف طب سنتی-اسلامی می شوند. در ضمن با ملغی کردن طرح پزشک خانواده ، بار مالی گزافی از دوش دولت برداشته می شود و دولت  می تواند بهتر و سریعتر به حل بزرگترین معضل کشور که بیکاری می باشد، بپردازد.

در پایان از مسئولین خدوم نظام جمهوری اسلامی ایران خواهشمندم که ترتیبی اتخاذ فرمایند تا طب سنتی-اسلامی در سراسر کشور به جایگاه حقیقی خود برسد و در نتیجه جامعه طب سنتی-اسلامی ایران بتوانند خدمات خود را براحتی در اختیار آحاد ملت شریف ایران قرار بدهند. البته این مهم برآورده نخواهد شد مگر با تشکیل وزارت یا سازمانی مستقل تحت عنوان وزارت یا سازمان طب سنتی-اسلامی و به دنبال آن تشکیل کمیته ها و کلینیک های طب سنتی-اسلامی در همه شهرهای ایران اسلامی و در نهایت استفاده از تجربیات تمامی طبیبان و محققین طب سنتی-اسلامی و عطاران برجسته سراسر کشور.

فرجاد عباسی، محقق و مدرس طب سنتی-اسلامی، کارشناس ارشد طب سنتی اسلامی و عضو موسسه تحقیقات حجامت ایران

 

طب سنتی اسلامی طب برتر

 

یک پاسخ به “طب سنتی اسلامی طب برتر”

  1. قاسم عباسی گفت:

    فرجاد عباسی پسر حاج محمد عباسی چه خبر حال شما خوب است منو می شناسی من از اقوام شما هستم کیف یاخ چیدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *