پرده را پس بزن ای آن که تماشا داری
ارث پاکی ز “محمد”، ز مسیحا داری
بهره از دامن “زهرا”و ملیکا داری
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
در پسِ این شب آفت زده پیچیده صدات
بر تو و لحظه ی زیبای ظهورت صلوات!
سلام بر دامان پاک حضرت نرجس و فرزند موعودش…
انجیل های باکره ی پاک سربراه
در خواب دیده اند زنی پا به پای ماه
می آید و تداوم ایل است دامنش
لبریز مژده های اصیل است دامنش
آیات ناشنیده ی دیرین می آورد
بذر بهارهای نخستین می آورد
با حرزی از تنفس سبز بهارها
رد می شود شبیه نسیم از حصارها
با حرزی از توسل سبز مناره ها
رد می شود به کوری دارالاماره ها
در بقچه اش ملاحت یک دشت مریم است
یک عطر آشناست اگر چند مبهم است
در دامنش شکوفه به تایید می رسد
چشمش به نسل چارم خورشید می رسد ۱
“نرگس” شده که بین گل و برف پل شود
نام شناسنامه ایِ هر چه گل شود
“صیقل” شده که آینه باشد برای نور
چشم بد از تلالو آیینه اش به دور!
در بقچه اش تلاقی باران و گندم است
فرقی نمی کند که ز اقلیم چندم است
“نان”و “شفا”ست ارثیه ی خانواده اش
لبریز معجزه ست پَر شال ساده اش
آنک به شوق روی عزیزی رسیده است
با رخت ناشناس کنیزی رسیده است
با یک بهار سوسن او سبز می شود
اردیبهشتِ دامن او سبز می شود
تقویم های منتظر از نسل “انتباه”
در خواب دیده اند زنی را که پابه ماه
خود را میان هاله ای از راز می کشد
شب را به آستانه ی اعجاز می کشد
ناگاه فصل روشن تقدیر می رسد
موعودِ جاده های نفس گیر می رسد
آنک به رغم شکِ افق های بی طرف
باران شبانه می رسد ای کاسه ها به صف!
آیات رستخیز! از اینجا گذر کنید!
شور شکفتن است زمین را خبر کنید!
گهواره های جازده! ایمان بیاورید!
قنداقه های دغدغه! انسان بیاورید!
ای بادهای گمشده در ازدحام دیو
فصل رسیدن است سلیمان بیاورید!
در ذکر لای لای شمایان که مادرید
هر بیت شرزگان رجزخوان بیاورید
مرغان پرسه در گذرِ خاکروبه، نه
“مرغان پرگشوده ی طوفان” بیاورید! ۲
بازارهای رد شده در هر مکاسبی
در دکه های خویش مسلمان بیاورید
ای دشت های در قرق گرگ،باز هم
پیغمبری به هیات چوپان بیاورید!
مرداب ها به ساحتتان طعنه می زنند
ای رودهای یخ زده “طغیان” بیاورید!
باور نمی کنند گر اعجاز غنچه را
آیاتی از مسیح به برهان بیاورید!
ای تیغ و تیر! مژده ی صبح ظهور را
چاووش از دیار شهیدان بیاورید!
ایمان بیاورید! مجال درنگ نیست
ما خواب و آن “نرفته” بیاید، قشنگ نیست
ایمان بیاورید که بر خواب های ماه
تعبیر رفته است کسی می رسد ز راه…
۱- اشاره به جایگاه حضرت مسیح در آسمان چهارم، جایگاه خورشید