قسمت: ۴۹ (چهل و نهم)
پیروزی انقلاب اسلامی در بزرگ سرزمین ایرانیانِ باستانی، آن هم با هزاران سال سابقه ی حاکمیت بر بخش های عمده ای از جهان دور و نزدیکِ پیرامونی، تجربه ای جدید از مردم سالاریِ دینی و تأثیر آرایِ مردم در سرنوشت خویشتن را بازیابی نموده، گر چه این امر، خونی تازه را درون رگ های ارتباطیِ حکومت با مردم جریان ساخت در عین حال اما به دلایل مختلفی از همان ابتدا، افراد و مجموعه هایی اقدام به جریان سازی برای مدیریتِ افکار عمومی و سیطره بر مدیریت حکومتی نموده و از همان ایام نیز تقابل هر دو جریان در مقابل یک دیگر، موجبات بروز مشکلات عدیده و مانع تراشی های کُند کننده، در مقابل حرکت نظام اسلامی گردید. در این میانه البته عده ای از کسانی که به چپ و راست متمایل شدند بعضا حتی خودشان نیز مفهوم و لوازم پیوستن به اینان را متوجه نبوده اند!، بلکه بعضا جبر زمان و فشارهای دوران و * منفعت طلبی* های شخصی و فامیلی، سبب ساز گرایش آنان به این جناح ها گردید. در همین رابطه و نظر به این که ظرف های تاسیس شده زیر نام های اصول گرا و اصلاح طلب علاوه بر به خود گرفتگیِ بوی کُهنه گی، همچنین آمیخته گی های نامفهوم و اختلاط های ناهمگونی را نیز به وجود آورده، ذیلا توضیحاتی را جهت انبساط افکار عمومی و بصیرت زایی دلسوزان و مجامع خصوصی و انقلابی، به استحضار می رساند.
یکم- در حالی که بر اساس تعریف فلاسفه و علمای علوم مختلفه، بین ظرف و مظروف بایستی وحدت و مشابهت هایی بر قرار باشد!، متاسفانه اما در ظروف و قالب هایی مانند اصول گرایی و اصلاح طلبی، مظروف هایی[افراد و اندیشه هایی]حضور پیدا کرده اند که بعضا نه تنها هیچ شباهت و سنخیتی با یک دیگر ندارند بلکه می توان قاطعانه مدعی شد که تضاد های فکری، عملی و رفتاری نیز بین آن ها وجود دارد!. بر این اساس، ادعای این که بخش هایی از اصول گرایان به هیچ وجهی دارای ریشه های اصولی نیستند و عده ی زیادی از اصلاح طلبان اصلا با واژه ای به نام اصلاح، بیگانه هستند!، بدون دلیل نبوده و تمامی نشانه ها حاکی از وجود مشکلاتی عدیده در این پدیده های سیاسی می باشد.
دوم- طی بررسی های به عمل آمده، بعضی اصول گرایانِ مدعی امروز با اصول مداران اصیلِ دیروز و برخی اصلاح طلبان بسیطِ امسال با اصلاح صدایانِ صریحِ پارسال، با تغییراتی بنیادین در ابعادِ هویتی، شعارهای انتخاباتی و اهداف حکومتی مواجه گردیده و همین امر نیز موجبات روی گردانی نخبگان، دل زدگی صالحان و ناتوانی آنان برای جذب ساکنان و مردمان شهرستان و استان شده است.
سوم- بر خلافِ فلسفه ی وجودیِ احزاب و گروه های سیاسی و نیاز جامعه به حضور همیشگیِ آن ها در سختی و راحتی، غم و شادیِ ساکنانِ حوزه های کاری، در عین حال اما تاریخ مصرف دو مجموعه ی فکری اصلاح طلبی و اصول گرایی، منحصر به روزهای انتخاباتِ مختلف کشوری، استانی و شهرستانی گردیده و بقیه ی ایام سال را تنها به استراحتِ فکری، زد و خوردهای سیاسی، بگیر و ببندهای فامیلی و یا بخور و ببرهای مالی و امکاناتی، مشغول می شوند!؟ ، امری که متاسفانه بیش ترین تاثیر منفی و تضاد اجتماعی را بین جوانان، دانش جویان، فرزندان و نسل جدید و آیندگان ایجاد نموده و خواهد کرد.
چهارم- این که فرد و یا مجموعه هایی به فراخور وزش بادهای موسمی، تغییرات سیاسی و مصلحت های اجتماعی، نیازهای خود را گاهی از کوزه ی اصلاحات چی ها و دورانی از ظرفِ اصول زی ها، بر طرف نمایند و اصولا هیچ تناسب اعتقادی هم با آن ها نداشته باشد!، گویای این واقعیت است که مرزهای نظری و نگرش های فکری، کاملا در هم و بر هم گردیده و جداسازی صف ها و شفافیت آرا، نیازمند جراحیِ تخصصی توسط درمانگرهای عمومی! است .
پنجم- بُن مایه ی اصلیِ اصول گرایی، ریشه در اندیشه های ناب امام خمینی(ره)، شهدای دفاع مقدس و خانواده های آنان، رهنمودهای مقام معظم رهبری و احکام دین و قرآن داشته و بنا بر این هر گونه موضعِ اجتماعی، خط مشی سیاسی، اقدام و رفتار شخصی و جناحی، بر خِلاف این مبانی، قطعا خارج از دایره انقلابی بوده و طبیعی است کسانی که عمل شان متغایر با آرمانهای یاد شده باشند، بیش از هر چیزی به هر هری مسلکی ، بی قیدی گری و هر جایی رَوی! شباهت خواهند داشت.
ششم- اصلاح پذیری و اصلاح گریِ واقعی ویژه کسانی است که اصلِ چارچوب و ریشه ها را قبول داشته و البته برای هرس کردنِ شاخ و برگِ اضافیِ آن، آستین همت بالا می زنند، کسانی اما که اعتقادی به بنیان ها ندارند و قیچیِ اصلاحشان تنها بنیادِ معتقدات و اعتقادات بنیادین را موردِ بُرِش قرار می دهد، نه تنها اصلاحات چی نخواهند بود، بلکه تبر به دستانی هستند که با نفاق درونی و تظاهر بیرونی تنها از اسم و رسمِ اصلاح، سؤ استفاده می نمایند.
سخن اصلاحی، همه ی کاندیداها و کسانی که خود را اصلاحاتی یا اصولیاتی قلمداد می کنند و نانشان از این طریق تأمین می شود، قبل از هر چیز بایستی با شفافیت تمام، مشخص نمایند از کدام ریشه ی فکری و بُن مایه ی جناحی برخوردارند؟!، نامزدهایی که یک روز خود را در اردوگاه اصلاحیونِ دشمنِ ریشه ها و روزی دیگر در قرارگاه اصولیونِ بی اعتقاد به اندیشه ها جا می زنند، تلاش می کنند هم آرایِ اینان و هم آنان را به دست بیاورند و به فراخور جلسات و حاضرانِ در آن ها رنگ عوض می کنند!؟، و در عین حال، بعضا حتی ادعای انقلابی گری هم دارند!، بیش از هر چیزی، فرصت طلبانی هستند که به هیچ نگاه فکری پایبند نبوده و در نهایت همین هایند که پس از بهره برداری شخصی و کسبِ منافعِ باندی، همِگان را تشنه ، گرسنه و تنها در وسط میدان، با حالتِ کورِ پشیمانی!؟، نگه خواهند داشت!؟.
ان شاالله ادامه دارد…
امان اله دهقان فرد