مجموعه یادداشت کازرون ما ۳: انتخابات- قسمت اول
انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۹۸ برای تاریخ سیاسی کازرون و کوهچنار، نقطه عطفی بود که باوجود تعدد کاندیداهای اصولگرا، بجای اتحاد برای پیشرفت، چنددستگی و سیاستزدگی رقم خورد.
در این یادداشت بدون تعارف یا حب و بغض شخصی، صرفا واقعیتهایی از منظر اجتماعی، جهت ثبت وقایع، عبرتگیری اشخاص و شفافسازی برای مردم بیان میگردد. امید است که برای پیشرفت هرچه بیشتر منطقه مفید باشد.
بخش اول: پیشا انتخابات
برخلاف تصور برخی افراد، که صرفا فعالیت ستاد انتخاباتی را عامل اصلی موفقیت فریدون عباسی در انتخابات ۹۸ میدانند؛ اما انتقاد مردم از عملکرد برخی گذشتگان و پیشذهنیت مثبت آنان نسبت به شخصیتی کشوری با عناوینی همچون دانشمند هستهای، معاون رئیسجمهور، جانباز ترور و انقلابی، تاثیر بسزایی در انتخاب نماینده کنونی داشت.
از سویی دیگر حمایتهای برخی اشخاص و خانوادههای شاخص شهرستان نیز نقش مهمی داشت. البته از تاثیر رسانهها بهویژه در عصر جمعه انتخابات نیز نمیتوان چشمپوشی کرد. به هرحال این عوامل موجب حمایت افرادی با گرایشهای متفاوت شد که تصور اتحاد آنها خارج از این اتفاق، تقریبا محال بود!
مبرهن است که اگر فعالیت تشکیلات و یا افراد مرکزی این ستاد، مهمترین عامل بود؛ میبایست طی سهسال گذشته روند تشکیلات و ارتباط آنان با اعضا و حامیان، تداوم میداشت، نه منتقل به سال منتهی به انتخابات جدید و موجب نارضایتی اطرافیان و حامیان نماینده گردد.
بخش دوم: پسا انتخابات
فردای انتخابات، غیر از کسانیکه از فضای سیاسی فاصله گرفتند؛ دستهای از حاضرین در میدان، به منتخب مردم و حامیانش پیوستند (آخرین روزهای قبل انتخابات یا بعد از آن)، که برخی به هدف کمک به پیشرفت منطقه، برخی برای مطامع شخصی و برخی نیز جهت نفوذ در تیم نماینده منتخب بود.
اما دسته دوم که شامل بخشی از ناکامهای انتخابات بودند، علیرغم اختلاف نظرهایشان، با محوریت مسئولی در شهرستان، یکپارچه شدند. که برخی با هدف مطالبهگری صحیح، برخی جهت تخریب منتخب جدید و اطرافیانش، برخی ایجاد کندی در پیشرفت یا تشنج در جو عمومی و برخی نیز جهت مقاصد شخصی بود.
اما کسی که می توانست موجب کاهش چنددستگیها و ایجاد وحدت ظرفیتهای متقابل شود، نماینده پیروز با آن تجارب مهم در سطح اول کشور بود. اما به راستی آیا فریدون عباسی و اطرافیانش کدخدامنشانه رفتار کردند؟
پس از انتخابات، کارگروههای شایستهای با حضور دغدغهمندان و متخصصین در هر حوزه (از حامیان نماینده یا غیر آن) تشکیل شد، تا مسائل بررسی و راهحلیابی شود و با انعکاس نتایج به نماینده، سرعت پیشرفت را متحدانه بالا ببرد. اما امروز پس از سه سال، نتیجه این کارگروهها چه شد؟
در این مقطع، نماینده جدید و تیمش میبایست ضمن ارتباط با ظرفیتها، افراد شایستهای را برای هسته مرکزی خود و مسئول قسمتهای مختلف انتخاب میکردند. اما جز در مواردی؛ انتخابهای نامناسب، نهایتا باعث گسلهای عمیق ارتباطی بین اطرافیان و تعلل در توسعه شدند.
از علل انتخابهای نامناسب، نبود شناخت دقیق از افراد، مطالبات و فضای سیاسی در کازرون بزرگ (کازرون و کوهچنار) بود. مثلا در قدم اول، وجود مسئول دفتری مدیر، مدبر، مجرب، کاردان و با روحیهی کارتیمی برای این منطقه بسیار ضروری بود. اما انتخاب دو مسئول دفتر وی، ضربالمثل از چاله به چاه افتادن را تداعی میکند!
شاید برای انتخاب فرد اول، توجیهاتی مانند تاثیر مستقیمش در دعوت از عباسی به کازرون و گردآوری خواص و عدم شناخت کامل عباسی از دیگران بیان گردد؛ ولی کمتجربگی و ارتباط ضعیف وی با عموم، نواقصی را به بار آورد و عاقبت از تیم نماینده جدا شد.
اما در انتخاب فرد دوم، همان اندک شاخصهها همچون تجربه، کاردانی و همافزایی نیز کمرنگتر یا ناموجود بود؛ که منجر به از هم پاشیدگی گستردهتر اطرافیان، محدود شدن حلقه خواص، قطعید متخصصین و عوارض قابل پیشبینی دیگر از جمله کاهش چشمگیر فعالیتهای توسعهای شد. این انتخاب دیگر چه توجیه منطقی و مدبرانهای داشت؟!
بخش سوم: عوارض انتخابهای نامناسب
با وجود سرعت فعالیت ۹ماههای مجموعه نماینده (مانند افتتاح گمرک و منطقه ویژه اقتصادی طی ۵ ماه)، اما ضمن اخلالهای مکرر قاطبه ناکامان انتخابات و مخالفین، عملکرد نامناسب برخی نزدیکان کمتجربه در حوزه مسائل فنی و سیاسی اطراف نماینده نیز، منجر به عدمپیشرفت شد.
برخی تازه میدان دیده یا حسود سیاسی، با مشاوره غلط، به مرور عمده متخصصین را رانده یا مانع ورود بعضی دلسوزان توانمند شدند. یا برخی به طمع اهداف شخصی یا با اشتباه و بیتجربگی،موجب اختلافات درونی و بیرونی یا کدورتافزایی بابعضی خواص و مسئولان، برهم خوردن جو سیاسی جامعه و خواسته یا ناخواسته مانع پیشرفت منطقه شدند، و بعضا خودشان نیز ماندگار و یا در دستگاهها و قواها به ثمری رسیدند!
بخش چهارم: ایرادات شخصی
طبیعتا تمامی ایرادات، به مخالفین یا ناکارآمدان اطراف نماینده برنمیگردد. چراکه باوجود تذکرات دلسوزان، گزینشهای بعضا نامناسب توسط خود نماینده(چه از نوع خواص تیم و چه بعضی مسئولین)، یا پافشاری بر حفظ برخی افراد ناکارآمد یا منفعتطلب با پیشینه مشخص، و همچنین کمتوجهی نسبت به فاصله گرفتن اشخاص کارآمد، نقش موثری در بروز مشکلات پیشرفت و ارتباطگیری با دیگران دارد. که نهایتا منجر به کاهش انگیزه افراد توانمند و افزایش نارضایتیهای مختلف شده است.
از دیگر انتقادات اجتماعی به شخص نماینده، به ادبیات خاص و مصاحبههای بعضا تنشآفرین وی در سطح ملی یا محلی برمیگردد. هرچند که کلیات مفاهیم درست باشد، اما عالم سیاست، زبان و موقعیتشناسی متناسب میطلبد.
ایراد دیگر، به حوزه مدیریتی و انفعال وی نسبت به انتصاب برخی مسئولین در منطقه برمیگردد. که با قانون عدم دخالت نمایندگان در امور دیگر قوا توجیه میشود. اما آیا نمیتوان پیشنهاد، انتقاد یا توصیه به مسئولین رده بالای دولتی کرد؟ که اگر چنین شده و نتیجه این است، دیگر بدتر! (چراکه عامل اصلی عدم پیشرفت و انجام پروژهها، مسئولین دولتی و اجرایی هستند).
بخش پنجم (آخر): میزان رضایت عمومی و پیشبینی انتخابات پیشرو
ارتباطات اجتماعی و شناخت، فاکتورهای مهم و تعیینکنندهای در انتخابات این منطقه است. چنانکه بارها طی نظرسنجیهای میدانی، مشاهده شده بعضی از مردم، با وجود تحسین یک کاندیدای شاخص و اطمینان از رایآوری او، اما بخاطر قومیتگرایی، قصد رایدادن به کاندیدای بیتجربه در نزدیکی خود را داشتهاند. ازطرفی نیز تمایل مردم به مسئولین دولتی ناکارآمد اما خوشبرخورد را کم ندیدهایم!
در بین عمده مردم روستا، سه نوع دیدگاه و میزان رضایت نسبت به عملکرد فریدون عباسی وجود دارد. دسته اول، موافق؛ که خود دو بخش هستند. که پیگیری و انجام پروژهای را شنیده یا دیدهاند؛ و یا همچنان ذهنیت پیش از انتخابات به شخص عباسی دارند (فردی علمی، مشهور و انقلابی).
دسته دوم، مخالف؛ هنوز او را در منطقه خود ملاقات نکرده یا بهرهبرداری از پروژهای را ندیده و نشنیدهاند؛ یا از ابتدا مخالف بودند. دسته سوم، خاکستری و بدون شناخت؛ هنوز نمیشناسند یا آگاهی از عملکردش ندارند؛ که در صورت عدم بهبود عملکرد (ارتباطی-عمرانی) این دسته به مرور به مخالف بدل میشوند.
اما در شهر، علاوه بر شرایط فوق، باتوجه به کمبود عملکرد ملموس عمرانی و شکست نسبی حامیان نماینده در فضای روانی و رسانهای از مخالفین یا منتقدین (به علت ضعف عملکرد و کاهش نفرات)، برخلاف برتری رسانهای-روانی تیم نماینده در سال ابتدایی؛ میزان رضایت اغلب خواص، رو به کاهش است.
بهگونهای که ضمن پایداری منتقدین، قشر خاکستری و حتی برخی از موافقین نیز به انتقاد روی آوردهاند. که علت منتقد شدن موافقان، بیشتر به مسئله ارتباطگیری نامناسب یا بیتوجهی تیم نماینده به حامیان و همفکران برمیگردد.
خوب یا بد، این شرایط فرهنگی اجتماعی در این منطقه حکمفرماست، که توقعات مردم را فراتر از وظیفه تقنینی نمایندگان میبرد. اما خلأ شناختی و ارتباطی (پیش یا پس از انتخابات) باید توسط ریشسفیدان و افراد شایسته در ستاد کاندیداها پر شود، تا به حامیان افزوده و با ارتباط با منتقدین دلسوز، از آنان کاسته شود. اما کاندیداها چه میزان به مسائل اجتماعی و فرهنگی منطقه توجه دارند؟
اما پاسخ سوال آغازین!
نتیجه دور راندن افراد شایسته توسط برخی خواص و میدان دادن به برخی افراد کمکارآمد یا نامناسب (در دفتر یا دستگاهها)؛ چیزی جز ناکامی پروژهها، اختلال ارتباطی با مردم و متخصصین، و نهایتا کندی پیشرفت و کاهش رضایت عمومی نیست. که مهمترین ایراد نماینده کنونی و تیمش، مربوط به حوزه اجتماعی-ارتباطی و بکارگیری افراد بعضا ناتوان و بیتجربه است.
خلاصه اینکه، فریدون عباسی دوانی اکنون که یکسال به پایان مسئولیتش باقی مانده، در صورت پایداری ترکیب هسته کنونی اطرافیان و شرایط موجود ارتباطی-اجتماعی، و عدم ثمردهی پروژههای شاخص، شرایط سختی نسبت به دوره قبل خواهد داشت، مگر اینکه ترکیب حضور کاندیداها شرایط خاصی را رقم بزند.
به قلم جمعی از نویسندگان
اصل_هشتم | کازرون_ما – یادداشت ۳ | انتخابات | نماینده_کازرون
___________________________
کازرون ما ۳: آیا فریدون عباسی در انتخابات پیشرو موفق میشود؟
کازرون ما ۱: مردم باز هم سنگتمام گذاشتند اما مسئولین شهرستان…