کازرون نگاه – امان اله دهقانفرد،کارشناس ارشد سیاسی و دیپلمات پیشین ایران
کازرون ، « مشکلاتِ » اَدْوٰاری ، « وعده » هایِ تَکراری ،« عكس » های یادگاری !
کشورِ بزرگِ ایران و استانِ پهناورِ فارس با منابع و ذخایر عظیم معدنی و کانی و برخورداری از عالِمان ، نخبگان ، کارورزان و سرمایه های مادی و انسانی ، آن هم در منطقه ای ، با فرهنگِ کُهَن و باستانی و حاکمیتی متصل به نظامِ اسلامی ، قطعا دارای ظرفیت های بسیاری در رفعِ مشکلات ، دفع مُعضلات و گسترشِ رفاه اجتماعی و اقتصادی بوده و طبیعی است ، وجودِ تبعيضات و اختلاف طَبَقاتی ، پدیده ای « غیرِ عادی » بوده و طی بررسی های صورت گرفته ، یکی از ریشه های اصلی در وجودِ مشکلاتِ حل نشده و « گِره » های وانشده ! همانا ، ضَعفِ مدیران و ناکارآمدی مدیریت های کلان ، میانی و پائین دستی در تحلیل و تجزیه صحیحِ وقایع و ارائه ی راه حل های مبتنی بر علم و تجربه بوده است . که در همین چارچوب و نظر به این که شهرستان بزرگِ کازرون ، علی رغمِ واقع شدن در یکی از نقاطِ مُهِمّ ایران اسلامی و بهره مندی از مواهبِ متعددِ سرزمینی ، اما دارای مشکلاتِ تَل انبار شده در زمینه های مختلف است ، نکاتِ زیر مورد یاد آوری قرار می گیرند .
۱- قبل از هر گونه اقدام و برنامه ای برای اجرای طرح ها و پروژه های ملی و منطقه ای در فارس و کازرون ، ابتدا بایستی وجودِ« مشکلاتِ »کُلی و جزیی در مرکزِ استان و شهرستان و مناطقِ پیرامونی را باور داشته و بپذیریم که هر مشکل ، دارای « ریشه های » متعددی بوده و قطعا راهِ حل ها نیز تنها با « نگاه » ریشه ای به عواملِ پدید آورنده ی آن ها و عزمِ جدی و همه گانی برای به کارگیری روش های مبتنی بر علم و تجربه ، امکان پذیر خواهد بود و بر همین اساس واگذاری « پُست » های کلانِ مدیریتی به افراد فاقدِ علم ، تجربه و تقوا ، قطعا نه تنها حَلاّٰلِ مُعضلات و رافعِ مشکلات نخواهد بود بلکه قطعا بر حجم و کیفیتِ آن ها هم خواهد افزود .
۲- گر چه « بی انصافی » و « خلافِ واقع گویی » است اگر ادعا شود که نظام اسلامی و زنجیره ی مدیریتی کشوری ، استانی و شهرستانی ، برای کازرون و کازرونی ها « اقداماتی » را صورت نداده چه این که طی ۴۰ سال گذشته صدها طرح بزرگ و کوچک در این محدوده ی جغرافیایی ، طرّٰاحی ، اجرایی و عملياتي گردیده و با قبل از انقلاب اصلا قابل مقایسه نخواهد بود ، در عین حال نظر به انتظاراتِ ساکنان ، از نظامِ مردم سالارِ دینیِ خود ، طبیعی است که حجمی از مشکلات حل ناشده ، آن هم در گستره ی وسیعی از شهرستان ، موجبِ عقب ماندِگی های فرهنگی ، اقتصادی ، بهداشتی ، راه سازی ، کشاورزی و.. گردیده است .
۳- « ناپایداری » در مدیریت نمایندگانِ ارشدِ دولتی و تغییر مداوم و پیوسته ی آنان در شهرستان و از طرفی نا آشنایی اكثرِ این عزیزان با محیط های کاری و فرهنگِ حاکم بر مرکز و مناطقِ پیرامونی ، و البته ناکافی بودنِ بودجه های اختصاصی برای پیش بُردِ طرح ها و پروژه ها ، موجب گردیده تا نه تنها « اقداماتِ » صورت گرفته موجب « پیش رفت » در برنامه ها نشود بلکه به دلیلِ وجود نگاه ها و سلیقه های فردی و وابستگی های جناحی و منطقه ای ، حتی « پروژه » های قبلی نیز اکثرا تعطیل و یا با تزریقِ واحدهایِ پولیِ « قطره چُکانی » و « سُرُمْ گُونه » نسبت به ادامه ی حیات و بقای آن ها اقدام نمایند .
۴- در حالی که طرح های مهم و حیاتی ای همچون تکمیلِ سد نرگسی و تاسیس سدِ چروم ، راه اندازی بیمارستانِ تخصصیِ امام علی (ع )، احداثِ تونل های استراتژیکِ بناف ، مُحرَّم و دیکانک و اصلاح جاده های نامطمئن ، تصادُف خیز و غیرِ ایمنِ ورودی و خروجیِ شهرستان و.. ، نگاهِ توأم با حساسیت و مطالبه گریِ اکثریتِ مردم ، نُخبگان و ساکنانِ بومیِ شهرستان را ، به خود مَعطوف نموده اما مدیران ارشدِ کشوری ، استانی و شهرستانی هر از چند گاهی ضمن عزیمتِ تفریحی و دیداری ! به این مناطق و حواله دادن حلِّ مشکلات به « آینده ای » نزدیک و البته نامعلوم ، موجباتِ نومیدیِ بیش از پیشِ مردم را فراهم می نمایند .
۵- همان گونه که در علوم پزشکی ، برای هر « دردی » ، درمانی و در خصوصِ هر « بیماری » دارویی ویژه تجویز می شود ، طبیعی است که معالجه ی بیماری های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی هم نیازمندِ افرادی متخصص و کارآزموده و « نُسخه » های مخصوص ! جهتِ درمانِ معضلات مربوطه خواهد بود و بر همین اساس هر گونه « گفتار » درمانی ، « دیدار » درمانی ، « تبلیغ » درمانی و « وعده » درمانی ! آن هم بدونِ پشتوانه یِ عَقلانی ! قطعا بر خلافِ مَصالحْ و منافعِ جامعه و نظامِ مردم سالارِ انقلاب اسلامی ، تلقی خواهد شد .
۶- « اعتماد » سازیِ واقعی و جَلبِ رضایتِ عینیِ مردم به حاکمیتِ کشوری و دینی ، یکی از مهم ترین وظایفِ منتخبینِ مردم در مجلس ، مسئولین و مدیران دولتی و ارگانی بوده و طبیعی است ارایه ی « وعده » های توخالی ! و « بی عَمَلِگی » های رفتاری توسط نمایندگان و مدیرانِ ارشدِ دولتی ، نه تنها رضایت مندی آحادِ جامعه را به دنبال نخواهد داشت بلکه به نوعی ، موجب تضعیفِ جایگاه حاکمیتی در نگاهِ اعتقادی مردمی و اُفتِ باورمندی آنان نسبت به مدیریت هایِ کلانِ کشوری و حکومتی خواهد شد .
سخن آخر :
حضورِ مدیران در بینِ مَجامعِ مردمی و ارتباط گیری هایِ نزدیکِ آنان با جَوامِعِ هدف ، به ویژه اگر این رفت و آمدها موجب افزایشِ نگاهِ اعتقادی و رضایت مندیِ عمومی شود ، قطعا یکی از شیوه های موفق در رفعِ نگرانی های افرادِ جامعه و قابلِ تقدیر خواهد بود . در عین حال بایستی توجه داشت که چنان چه این نشست و برخاست هایِ « مردم پسندانه » با « عمل گرایی » های « خدا پسندانه » ، همراه نباشد و صِرفا با وعده های تَکراری و فاقدِ پشتوانه های مالی ، تُوأم گردد ، تنها ، « ذهنیت » های منفیِ مردم و جامعه را موجِب خواهد گردید . بر همین اساس و نظر به این که مشکلاتِ عمده ی مردم و پروژه هایِ نیمه تمامِ اما حیاتیِ آنان ، همچنان بدونِ پیش رفتِ چَشم گیری ، بلاصاحب ، باقی مانده ، پیشنهاد می شود به جای بعضی اقداماتِ فاقدِ توجیهِ منطقی ! و « وعده » های بی پشتوانه ی اجرایی ، لطفا ترتیبی اتخاذ گردد تا ضمن انتقالِ واقعیت های حوزه یِ اداریِ مربوطه به مرکز ، گام های « عملی » و « پُر سرعت » تَری جهت « رفع » مشکلات انباشته شده ی گذشته و « دفعِ » معضلاتِ پیش بینی شده یِ آینده ، برداشته و دعای خیرِ هم شهرستانی های عزیز را بدرقه ی راهشان نمایند .
اماناله دهقان فرد